آشنایی با قرآن جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
اين كه انسان بتواند همين مطلب را در
نظام عالم درك كند كه همه اشيا در تاثيرات خود يك رابطه اذن و ماذونى با خداى خود دارند و اگر سببى
كار خودش را كرد و مانع ايجاد نشد
اين مانع ايجادنشدن مبنى بر مصلحتى است [ كار هر كسى نيست] . يك
خداشناسى عميق
يك توحيد در ذات و توحيد در فاعليتى لازم است كه انسان داشته باشد تا به اين حقيقت
راه پيدا كند . لهذا بعد فرموده است :( " و من يومن بالله يهد قلبه " ) . آن كه به خدا ايمان بياورد
خدا
قلب او را هدايت مى كند
يعنى انسان تا از يك ايمان قوى برخوردار نباشد به اين حقيقت راه نمى يابد .( " و الله بكل شىء عليم " ) خدا به همه چيز آگاه است . اگر كسى بخواهد موثرهايى را كه در عالم در هر " آن "
تاثير مى گذارند حساب كند
اصلا قابل احصا نيست . ديگر ارقامى از قبيل ميليارد و صدها ميليارد و
ميلياردها ميليارد
و ميلياردها ميلياردها ميليارد و امثال اينها در اينجا كارگر نيست
بلكه
غيرمتناهى است
يعنى در هر آن و در هر لحظه
غيرمتناهى موثر در غيرمتناهى متاثر اثر مى گذارد . اگر
فقط بدن يك انسان را درنظر بگيريد در آن واحد ميليونها عامل در يكديگر اثر مى گذارند تا چه رسد به همه
انسانها
و تا چه رسد به همه آنچه در كره زمين است و همه آنچه در منظومه شمسى است و همه آنچه در
كهكشانها و در عالم غيرمتناهى است . معناى ( " مااصاب من مصيبه الا باذن الله " ) درواقع نوعى نظارت
الهى بر جريانات عالم است .( " والله بكل شىء عليم " ) .اگر تو الله را شناختى
خاطرت جمع باشد
او به همه چيز آگاه است
هيچكدام
از تاثيرها و موثرها و متاثرها و اثرها از نظارت الهى كه نامش ( " باذن الله " ) است خارج نيست . معناى
توحيد همين است .