آشنایی با قرآن جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
مراد قرآن اين نيست
بلكه منظور
كارهاى دشمنانه است در عين اينكه اين كارها دوستى است . چون دوست دارند دشمن اند و اين آنجاست كه
دوستى آنها با دوستى خدا تعارض پيدا مى كند . شان نزول آيه اين است :مومنى در مكه به رسول اكرم صلى
الله عليه و آله ايمان مىآورد . خود ايمانآوردن در مكه مستلزم يك سلسله محروميتهاست . زن و بچه انسان
نه از اين جهت كه با او دشمن هستند
بلكه از باب نصيحت
خيلى دوستانه چيزهايى به او مى گويند :رهايش
كن
اصلا حلاوت زندگى را از خودت و از ما گرفته اى و ما را دچار ناراحتى و رنج و تعب كرده اى . آن مومن
به مرحله اى مى رسد كه مى خواهد مهاجرت كند . مهاجرت شوخى نيست . مهاجرت يعنى چه ؟يعنى تمام خانمان را
درهم ريختن . آن وقت است كه همسر مىآيد گريه كنان به دست و پا مى افتد و هزار جور وظيفه و تكليف شرعى
براى آدم درست مى كند و فرزند به نوعى ديگر . همسر
بچه شيرين دو ساله خودش را مىآورد و مى گويد :آخر
حيفت نمىآيد كه اين بچه را به امان خدا رها كنى ؟تو كه از اينجا بروى ديگر برگشت ندارى .
شك ندارد كه انسان نسبت به خاندان خودش مسووليت بزرگى دارد . اين آيه معنايش اين نيست كه انسان
مسووليتى را كه نسبت به همسر و فرزندان خود دارد فراموش كند ولى اين را بايد توجه كند كه يك مسووليت
الهى هم هست . آنجايى كه يك فرد مى خواهد به ميدان شهادت برود
آنجا چه ؟ملاحظات خانوادگى در نهايت درجه اهميت است
ولى اگر پاى يك چنين چيزى به ميان آمد چطور ؟چند نفر معدود بودند كه همسران يا مادرانشان در كربلا بودند . يكى جوانى است به نام " وهب " . وقتى
نوبتش شد و خواست به ميدان برود زنش كه تازه عروس بود آمد به دامنش چسبيد و گفت :