آشنایی با قرآن جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
ولى وقتى انسان به دنيا مىآيد از نظر روحى كه واقعيت انسان آن جنبه
روحى اوست تازه نطفه اش مى خواهد منعقد شود
تازه قلم در دست است كه چهره اش ترسيم شود كه اين طور
باشد يا آن طور
زشت باشد يا زيبا
حيوان باشد
فرشته باشد و يا بالاتر . قلمى كه در رحم جسم انسان را
رقم مى زند از اراده انسان خارج است ولى آن قلمى كه روح انسان را مى سازد در نهايت امر دست خود ماست .آن امرى كه شخص ما را مى سازد از اراده ما خارج است برخلاف آن كه شخصيت ما را مى سازد . انسان
انسان
است به شخصيتش نه به شخصش
به اصطلاح به آن كاراكتر روحى اش
به آن ملكات روحى و خلق و خوى هايش .انسان خلقى دارد و خلقى
خلقش يعنى جسم و اندامش
و خلقش يعنى مجموعه ملكاتش
شخصيتش . من انسان
به
شخصيتش است نه به شخصش .شخصيت انسان دست كيست ؟دست خيلى از چيزهاست
دست محيط هست
دست معلم هست
دست پدر و مادر هست
دست همنشين هست
دست كتابهايى كه مى خواند هست
دست روزنامه اى كه مطالعه مى كند
هست
دست راديويى كه گوش مى دهد هست
دست خطيبى كه سخنانش را گوش مى كند هست ولى در نهايت امر اين كه
خودمان را بخواهيم بسازيم دست خود ماست . اينجاست كه مساله اخلاق و مساله تعليم و تربيت اهميت و ارزش
خود را نشان مى دهد .عرض كرديم هر چيزى كه نياز به ساخته شدن دارد ارزش ساخته شده اش خيلى بيش از ارزش ساخته نشده اش است .
يك محصول ساخته نشده را از اين مملكت مى برند
مثلا پشم را تنى فلان قدر مى برند و پارچه هاى درجه اول
مى سازند
ولى ديگر به صورت تنى قابل فروش
نيست
ارزشش خيلى بالاتر از اين حرفهاست
آن را مترى تحويل مى دهند .