آشنایی با قرآن جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
متاسفانه در تعبيرات شعراى ما از اين نوع تعبيرات زياد آمده با اينكه مقصودشان اين
نبوده است . قفس شكستن و زندان شكستن و از چاه بيرون آمدن در تعبيرات شعراى ما زياد آمده است با اينكه
تابع مكتب مانى نبوده اند . اين مكتب بر اين اساس است كه روح يك امر جاودانه است ولى معتقد نيست كه روح
انسان به صورت يك موجود كامل بود و او را مثل يك زندانى به زندان آوردند و يك موجود آزاد را در چاه
انداخته و يا مرغ آزاد را در قفس كردند
بلكه روح انسان در اين دنيا ناقص است
به اين معنا كه يك امر
بالقوه است كه قابل تكامل و كامل شدن است
يعنى رابطه انسان با جهان
رابطه كشاورز است با مزرعه و
رابطه كودك است با مدرسه
نه رابطه زندانى با زندان . اين موجود ضعيف
وجودش از نقطه صفر آغاز شده و
بايد در اين دنيا رشد و تكامل پيدا كند . دنيا براى انسان مانند مدرسه است براى دانشآموز و مانند
مزرعه است براى كشاورز
كه در اين مدرسه است كه بايد تكليف انجام بدهد و به مسووليتهاى خود متوجه
باشد و بايد خود را در اين مدرسه كامل كند تا وقتى از مدرسه بيرون مىآيد كامل باشد . يا آن كشاورز كارش
در صحرا زحمت كشيدن است
ولى مى داند كه همين كاشتن و بعد به عمل آوردن محصول است كه زندگى ايام سالش
را تامين مى كند .اگر مى خواهد چه در مدت زراعت و چه در مدتى كه در خانه استراحت مى كند زندگى خوبى داشته باشد فقط بايد
عمل كشاورزى را خوب انجام دهد . همچنين مى توان گفت مثل انسان با جهان مثل بازرگان است با بازار .بازار براى يك بازرگان به عنوان محل كار و محل به دست آوردن سود محبوب و مطلوب است .بيشتر تعبيراتى كه عرض كردم تعبيرات اميرالمومنين عليه السلام است .