آشنایی با قرآن جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
شبهه دوم اين است كه آيا اولياالله فقط بايد آرزوى مرگ داشته باشند و آرزوى طول عمر نبايد داشته
باشند ؟اگر چنين است پس چرا خود اولياالله در دعاها از خدا طول عمر خواسته اند و به ما هم دستور داده
اند كه از خدا طول عمر بخواهيد ؟( " اللهم اجعل فيما تقضى و تقدر من الامر المحتوم و فيما تفرق من
الامر الحكيم فى ليله القدر من القضاء الذى لايرد و لايبدل ان تكتبنى من حجاج بيتك الحرام
المبرور
حجهم
المشكور سعيهم
المغفور ذنوبهم
المكفر عنهم سيئاتهم و اجعل فيما تقضى و تقدر ان تطيل عمرى فى
خير و عافيه " ) (1) در بخش آخر اين دعا به خداوند عرض مى كند :از تو مى خواهم عمرم را زياد كنى ولى در
خير و عافيت . هم خودشان آرزوى طول عمر دارند و هم از ما خواسته اند كه از خداوند عمر طولانى بخواهيم .نيز اگر مرگ مورد آرزوست چرا خودكشى مانند كشتن هر انسان ديگر گناه كبيره و نتيجه اش عذاب مخلد است ؟چرا اگر كسى ولو به همين خيالات
خودش را بكشد
نفس محترمى را كشته است و قرآن فرموده است كه تا ابد
در عذاب الهى است ؟از توضيحاتى كه داديم معلوم شد كه در عين اينكه مرگ براى اولياالله يك امر مورد آرزوست معنايش اين
نيست كه آنان مجازند اين فرصت را از دست بدهند
بلكه هر وقت آن فرصت به قضا و قدر الهى تمام شد آرزو
دارند به آنجا بروند .گفتيم كه در دو مورد است كه براى اولياالله مرگ به طور مطلق يك امر آرزويى مى شود و ديگر از خدا طول
عمر نمى خواهند. يكى همان طور كه عرض كردم آنجا كه احساس كنند ديگر بعد از اين فرصت كار نيست .