بار ديگر تكرار كن
ثلث اين گوسفندانم را به تو مى دهم . بار ديگر تكرار مى كند . هيجانش بيشتر
مى شود
مى گويد بار ديگر تكرار كن ثلث ديگر گوسفندانم را هم به تو مى دهم و هيجانش بيشتر مى شود . . .ابراهيم عليه السلام در وقت مرگ باز با خدا مغازله و عشق بازى مى كند . در هنگام قبض روح مى گويد :( "
هل رايت خليلا يميت خليله ؟
" ) آيا ديده اى خليل و دوست روح دوست خود را قبض كند ؟فرشته از ناحيه خدا
به او مى گويد :" هل رايت خليلا يكره لقا خليله " ( 1) آيا ديده اى دوستى لقاى دوست خود را مكروه بشمارد ؟
!در همان حال هم در حال مغازله است
در همان حالى كه دارد مى رود
بازدارد حرف مى زند و عشق بازى مى
كند . به قول حافظ :
دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت
به هوادارى او ذره صفت رقص كنان
تا لب چشمه خورشيد درخشان بروم
رخت بر بندم و تا ملك سليمان بروم
تا لب چشمه خورشيد درخشان بروم
تا لب چشمه خورشيد درخشان بروم
درمىآيد . مرگ به صورت شهادت براى اولياالله
ديگر به صورت يك مرگ آرزويى غيرمشروط است كه هرگز با آن
مبارزه نمى كنند . شهادت
هم انتقال از جهانى به جهان ديگر است و هم خودش درجه است
خودش بالا رفتن
است .البته اين حرف هم گفته مى شود كه اگر انسان قائل به دنياى ديگر هم نباشد
باز زندگى كميت دارد و كيفيت
دارد و انسان زندگى را براى ارزشهايش مى خواهد . مساله ارزشها در زندگى مساله درستى است ولى پايه همه
ارزشها يك ارزش است و آن توحيد است . اگر اين يك ارزش وجود نداشته باشد ديگر ارزشى در دنيا معنى ندارد
.
1. بحارالانوار
ج 6 ص . 127