بیشترلیست موضوعات ولايت خلاصه گفتار اول سئوالات گفتار اول پيوندهاى امت اسلامى خلاصه گفتار دوم پيوندهاى امت اسلامى سئوالات گفتار دوم بهشت ولايت خلاصه گفتار سوم بهشت ولايت سئوالات گفتار سوم در پيرامون ولايت 1 خلاصه گفتار چهارم در پيرامون ولايت ( 1 ) سئوالات گفتار چهارم در پيرامون ولايت 2 خلاصه گفتار پنجم در پيرامون ولايت ( 2 ) سئوالات گفتار پنجم در پيرامون ولايت هجرت خلاصه گفتار ششم در پيرامون ولايت ( 3 ) ( هجرت ) سئوالات گفتار ششم توضیحاتافزودن یادداشت جدید
در اختيار ندارم يعنى به پدرش گفت خيال نكن كه من چون خودم را بنده خدا مى دانم تو هم كه پدرم هستى , به پارتى من ممكن است به بهشت بروى , اينطور نيست . نمى توانم كه تو را به بهشت ببرم فقط من براى تو بدرگاه خداى متعال دعا و استغفار مى كنم , تا اينكه خداوند متعال گناهان گذشته تو را ببخشد و تو مؤمن بشوى ربنا عليك توكلنا و اليك انبنا و اليك المصير ربنا لا تجعلنا فتنه للذين كفروا غفرلنا ربنا انك انت العزيز الحكيم اينها دعاهاى ابراهيم است بعد قرآن مى گويد لقد كان لكم فيهم اسوه حسنه از براى شما مؤمنين , در ابراهيم و يارانش سرمشقى نيكو است لمن كان يرجو الله و اليوم الاخر براى آن كسانى كه اميد به خدا و روز قيامت دارند و من يتول فان الله هو الغنى الحميد هر كس پشت كند و از اين دستور روبگرداند و اعراض كند خداى متعال غنى , ستوده و پسنديده است و بر دامن كبريائيش ننشيند گرد . اگر تو با دشمنانش سازش كنى دامن انسانيت و شرف تو لكه دار خواهد شد و خدا زيانى نمى بيند . اين جمله را از ابراهيم به ياد داشته باشيد , ابراهيم و يارانش به كفار و منحرفين معاصر خودشان مى گويند : انا برء و امنكم ما از شما بيزار هستيم امام سجاد و يارانش صلوات الله عليهم با مردم منحرف زمان , همين طور صحبت كردند . در بحارالانوار حديثى است كه مى گويد[ ( يحيى بن ام طويل )] حوارى امام چهارم توى مسجد مدينه ميامد و روى بمردم مى ايستاد همان مردمى كه به ظاهر جزو دوستداران خاندان پيغمبر بودند همان مردمى كه امام حسين و امام حسن بيست سال در بين آنها زندگى كرده بودند , همان مردمى كه نه اموى بودند و نه وابستگان به بنى اميه بودند , پس چه بودند ؟ بزدلانى بودند كه براى خاطر واقعه عاشورا و كربلا از ترس خفقانى كه بنى اميه بوجود آورده بودند , دور آل محمد را خالى گذاشته بودند ولى افراد معتقدى بودند . يحيى بن ام طويل در مقابل همين گونه مردم مى ايستاد و همين سخن قرآنى را تكرار مى كرد و كان يقول كفرنا بكم و بدابيننا و بينكم العداوه و البغضاء ما به شما كافر شديم و ميان ما و شما خشم و كينه نمودار شد يعنى همان حرفى كه ابراهيم به كفار زمان خودش و به مشركين و منحرفين و گمراهان