ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت - نسخه متنی

علی خامنه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به سوى يك هدف در يك خط براه بيفتد و بخواهد تمام نيروهاى داخلى اش عليه قدرتهاى ضد اسلامى در خارج بسيج بشود احتياج به يك نقطه قدرت متمركز در متن جامعه اسلامى دارد , به يك نقطه اى احتياج دارد كه تمام نيروهاى داخلى به آن نقطه بپيوندند , همه از آنجا الهام بگيرند و همه از او حرف بشنوند و حرف گوش كنند و او تمام جوانب مصالح و مفاسد را بداند تا بتواند مثل يك ديده بان نيرومند قوى دستى و قوى چشمى هر كسى را در جبهه جنگ بكار مخصوص خودش بگمارد . لازم است يك رهبرى , يك فرمانده اى , يك قدرت متمركزى در جامعه اسلامى وجود داشته باشد كه اين قدرت بداند از شما چه برمى آيد , از من چه بر مى آيد , از انسانهاى ديگر چه بر مى آيد تا به هر كسى آن كارى را كه براى او لازم است بگويد مثلا در مقام تشبيه اين كارگاههاى قالى بافى را ديده ايد ؟ يك عده نشسته اند قالى مى بافند هر كسى دارد كارى مى كند , هر بچه اى با هر بزرگى كه نشسته است دارد نخى مى بافد و هر كدام دارند نشاطى و كارى را انجام ميدهند اگر چنانچه اين كارها هماهنگ نباشد , اگر يك فكر و چشم و قدرت بالاترى نباشد كه آن متن قالى را بر طبق آن دستورهاى خاص بخواند تا اينها بدانند چه نخى را بكار ببرند و چطور بزنند و چطور ببرند , اگر يك چنين قدرت متمركزى وجود نداشته باشد اين قالى چه جورى در مى آيد ؟ مى بينيد كه طرف راست آن حكايت از شرق و طرف چپ آن حكايت از غرب مى كند آن طرفش صحبت از قالى كردى مى كند , آن طرف صحبت از قالى تركمن مى كند , نقشها بى ترتيب و يك چيز همجوى ازكار درمى آيد . مى بينيد كه طرف راست آن حكايت از شرق و طرف چپ آن حكايت از غرب مى كند آن طرفش صحبت از قالى كردى مى كند , آن طرف صحبت از قالى تركمن مى كند , نقشها بى ترتيب و يك چيز هجوى از كار در مى آيد . طرفش صحبت از قالى كردى مى كند , آن طرف صحبت از قالى تركمن مى كند , نقشها بى ترتيب و يك چيز هجورى الا كار در مى آيد . اين كه شما مى بينيد اين طرف يك گلى آمده , و مثل آن گل بدون هيچ كم و زيادى آن طرف هم روئيده و هر دو تا به آن ترنج وسط رسيده و مثل اين دو آنطرف قالى دوتاى ديگر وجود دارد و همه چيزها منظم و همه چيز به جا است اين براى اين است كه اولا دستور مشخص است و يك نفر هم با صداى بلند آنرا مى خواند جامعه هم اگر بخواهد همه نيروهايش در يك جهت بكار افتد و هيچيك از نيروهايش هرز نرود و همه نيروهاى جامعه بصورت يك قدرت متراكم درآيد بطورى كه بتواند مثل مشت واحدى در مقابل جناحها و صفها و قدرتهاى







/ 119