بیشترلیست موضوعات ولايت خلاصه گفتار اول سئوالات گفتار اول پيوندهاى امت اسلامى خلاصه گفتار دوم پيوندهاى امت اسلامى سئوالات گفتار دوم بهشت ولايت خلاصه گفتار سوم بهشت ولايت سئوالات گفتار سوم در پيرامون ولايت 1 خلاصه گفتار چهارم در پيرامون ولايت ( 1 ) سئوالات گفتار چهارم در پيرامون ولايت 2 خلاصه گفتار پنجم در پيرامون ولايت ( 2 ) سئوالات گفتار پنجم در پيرامون ولايت هجرت خلاصه گفتار ششم در پيرامون ولايت ( 3 ) ( هجرت ) سئوالات گفتار ششم توضیحاتافزودن یادداشت جدید
را منحصر كرديم فقط بر اينكه در دلمان مهر على ابن ابيطالب است و قطره هاى اشك هم براى اميرالمؤمنين مى ريزيم ولى عمل ما ضد عمل على و فكر و انديشه مان ضد انديشه على است . ما از ولايت , براى خودمان يك افسانه يك اسطوره و يك خرافه اى درست كرده ايم و دل خودمان را خوش كرديم كه از جمله موالى حضرت على بن ابيطالب ( ع ) و داراى ولايت هستيم و خوشحال كه تمام آنچه كه براى موالى على ابيطالب هست براى ما و نيز بطور مسلم و قطعى هست خدا مى داند كه اين كار , خيلى جفا و ظلم به حق على بن ابيطالب است , خيلى ظلم به حق اسلام است چون ولايت مال اسلام است , امام صادق ( ع ) ولايت را با عمل مى داند و مى گويد آن كسى كه داراى عمل است ولى ما اوست و آن كسى كه داراى عمل نيست , عدو ما اوست , امام صادق ( ع ) ولايت را اينطور معنى مى كند . چون ولايت در فرهنگ امام صادق با ولايت در فرهنگ آن جاهل يا مغرضى كه دارد به نام امام صادق زندگى مى كند , فرق دارد ما بايد عميقا معنى ولايت را بفهميم در غير اينصورت عمرى را باميد بهشت سپرى مى كنيم در حاليكه در موقع جان دادن از بهشت خبرى نيست . ولايت يك انسان پيوستگى و وابستگى مطلق او است به ولى . اما ولايت يك جامعه به چيست ؟ ولايت يك جامعه باين است كه ولى در آن جامعه اولا مشخص باشد . ثانيا منشاء و الهام بخش همه نيروها , نشاط ها فعاليتهاى آن جامعه باشد . قطبى باشد كه همه جويها و سرچشمه ها از او سرازير مى شود , مركزى باشد كه همه فرمانها را او مى دهد و همه قانونها را او اجرا مى كند نقطه اى باشد كه همه رشته ها و نخها به آنجا برگردد , همه باو نگاه كنند , همه دنبال او بروند , موتور زندگى را , او روشن بكند , راننده و پيش قراول كاروان زندگى در جامعه , او باشد , اين جامعه , جامعه داراى ولايت است , اميرالمؤمنين ( ع ) بعد از پيغمبر بيست و پنج سال تمام زمام اجتماع را در دست نداشت . جامعه اسلامى بعد از پيغمبر بيست و پنج سال داراى ولايت نبود , در آن جامعه مسلمان داراى ولايت بود , ابوذر شخصا داراى ولايت بود , مقداد شخصا داراى ولايت