ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت - نسخه متنی

علی خامنه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفت كه امام حسن را بعنوان خليفه قبول داريم اما ايشان پول گرفته است و خلافت را فروخته است پس حق خلافت ندارد و ما هم از آنهائى كه خلافت را به آنها فروخته بود خلافت را بزور گرفتيم . اين مال ماست . حرف آنها اين بود كه على ابن ابى طالب را بر حسب ظاهر قبول ميكردند و بعد منصور عباسى را هم به نام جانشين على ابن ابى طالب ميپذيرفتند و هيچ منافاتى بين اين دو نمى ديدند . اما شيعه ميگويد اين حرف درست نيست و اگر تو حكومت على را قبول دارى بايد معيارهاى خلافت و ولايت را هم قبول داشته باشى , بايد قبول داشته باشى كه على ابن ابى طالب بخاطر جمع بودن اين معيارها به عنوان ولى انتخاب شده پس اگر كسى در او اين معيارها نبود يا ضد اين معيارها در او بود اين آدم حق ندارد كه جانشين على ابن ابيطالب , خودش را معرفى كند , حق ندارد ولايت شيعه را و ولى امر بودن را , ادعا كند و كسى حق ندارد از او بپذيرد , اين اولين مطلبى است كه در اين زمينه در پيرامون مسئله ولايت پيش مى آيد البته مطلب دوم را همين جا اشاره كرديم و آيه اش را هم نوشتيم . اگر كسى اين سئوال را بكند كه به چه دليل ميگوئيد ولايت امر در اختيار خدا و مال خداست ؟ جواب اينست كه اين ناشى از يك فلسفه طبيعى است كه در جهان بينى اسلام مشخص و معين شده است .

در جهان بينى

اسلام همه چيز عالم از قدرت پروردگار ناشى ميشود و له ماسكن فى الليل و النهار ( 1 ) هر آنچه در روز و شب آرميده است از آن خداست . وقتى كه همه پديده هاى خلقت مال اوست و حكومت تكوينى بر همه چيز در اختيار اوست حكومت قانونى و تشريعى هم بايد در اختيار او باشد چاره اى نيست . اين هم مطلب دوم تا برسيم به مطالب بعدى . حالا توجه كنيد به آيات بعدى كه مطرح ميشود . ان الله يامركم ان تؤدوا الامانات الى اهلها همانا خدا شما را فرمان ميدهد كه امانتها را به اهلش برگردانيد و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل . و چون ميان مردم داورى و حكومت و قضاوت ميكنيد بر طبق عدل و داد حكومت


1 انعام 13








/ 119