بیشترلیست موضوعات ولايت خلاصه گفتار اول سئوالات گفتار اول پيوندهاى امت اسلامى خلاصه گفتار دوم پيوندهاى امت اسلامى سئوالات گفتار دوم بهشت ولايت خلاصه گفتار سوم بهشت ولايت سئوالات گفتار سوم در پيرامون ولايت 1 خلاصه گفتار چهارم در پيرامون ولايت ( 1 ) سئوالات گفتار چهارم در پيرامون ولايت 2 خلاصه گفتار پنجم در پيرامون ولايت ( 2 ) سئوالات گفتار پنجم در پيرامون ولايت هجرت خلاصه گفتار ششم در پيرامون ولايت ( 3 ) ( هجرت ) سئوالات گفتار ششم توضیحاتافزودن یادداشت جدید
سخن , سخن درستى است و حاكم واقعى خداست , آن كسى كه مقررات را ميگويد و سر رشته زندگى را بدست ميگيرد واقعا خداست اما آيا شما ميگوئيد لاحكم الالله يا ميگوئيد لاامره الالله قانون و حكومت مال خداست . اما مجرى قانون كيست ؟ آيا شما اين را هم مى گوئيد كه غير خدا كسى نبايد مجرى قانون باشد ؟ لذا در جواب اين سخن مى گويد لابد للناس من امير بالاخره انسانيت و جامعه بشرى امير لازم دارد , حاكم و فرمانروا لازم دارد . اين طبع انسانى است كه بايد زندگى اش با يك مجرى قانون همراه باشد , بودن قانون كفايت نمى كند , بايد كسى باشد تا اينكه اين قانون را اجراء كند و بر اجراى دقيق و صحيح اين قانون نظارت كند و اولى الامر منكم همين است اما آيا مطلق اولى الامر منظور نظر است و هر كه فرمان داد درست است ؟ در حاليكه بسيار ديده شده كه در يك جا دو نفر بر ضد يكديگر فرمان ميرانند . در اينصورت آيا هر دو اولى الامر هستند ؟ و يا بسيار ديده شده كه آدمى فرمانى داده است كه خلاف عقل است و عقل و خرد آن فرمانروائى را نفى ميكند آيا باز هم اولى الامر است ؟ اينجاست كه بين ما و طرز فكر تسنن يك اختلاف اساسى پيدا ميشود ما ميگوئيم اولى الامر و صاحب فرمان , آن صاحب فرمانى است كه با معيارهاى الهى تطبيق ميكند . در حالى كه آنها يك چنين شرطى را عملا شرط ندانسته و بر طبق آن عمل نكردند . فان تنازعتم فى شيى ء پس اگر در چيزى منازعه و اختلافى داشتيد فردوه الى الله و الرسول آنرا به خدا و رسول برگردانيد ان كنتم تؤمنون بالله و اليوم الاخر اگر شما مؤمن بخدا و روز واپسين هستيد ذالك خير اين نيكوتر است و احسن تاويلا داراى عاقبت بهترى است . ببينيد مردم را متوجه مى كند به عواقب نيك و فرمانروائى نيكان و عواقب سوء فرمانروائى بدان آيه بعدى طعن به كسانى است كه از اين فرمان كلى سر مى پيچند . الم ترا الى الذين يزعمون انهم امنوا بما انزل اليك آيا نمى نگرى به آن كسانى كه مى پندارند كه ايمان آورده اند به آنچه بر تو نازل شده است . و ما انزل من قبلك و مى پندارند كه به آئين پيشينيان تو ايمان دارند , خودشان را مؤمن فرض ميكنند در حاليكه كارى از آنها سر مى زند كه