ولایت نسخه متنی

يك قدرى خود اين سئوال را تحليل كنيم , تفسير كنيم تا جواب آن روشن بشود ما ميپرسيم آيا ميتواند كسى تحت ولايت شيطان باشد و مسلمان باشد اين يك سئوال است كه از دو جزء تركيب يافته است و ما بايد اين دو جزء را درست تجزيه كنيم و ببينيم كه معنايش چيست , جزء اول اينست كه كسى تحت ولايت شيطان باشد . اما تحت ولايت شيطان باشد يعنى چه ؟ اگر آن معنائى را كه ما براى ولايت از آيات قرآن استفاده كرديم در كنار اين جمله[ ( ولايت شيطان )] بگذاريم آنوقت معلوم مى شود كه ولايت شيطان يعنى چه , ولايت شيطان معنايش اين است كه شيطان - به همان معناى كلى شيطان كه بارها گفته ام - به تمام نيروها و استعدادها و ابتكارها و كارها در وجود آدمى مسلط بشود آنچه انسان انجام ميدهد در آن خطى باشد كه شيطان معين كرده است , آنچه مى انديشد در آن راهى باشد كه شيطان ميخواهد يا ترسيم مى كند همچون آدمى كه در جريان يك رودخانه ء تندى كه در بستر سيلى كه از كوهسار پائين مى آيد قرار گرفته باشد البته مايل نيست كه به صخره هاى تنومند و تناور اصابت بكند و سرش بشكند , البته مايل نيست كه با اين آب برود و توى باتلاق بيفتد , البته مايل نيست كه در لابلاى امواج اين آب خفه بشود اما با اينكه مايل نيست , اين جريان تند آب , بى اختيار او را مى برد , دست و پا هم ميزند . خود را باين طرف و آنطرف هم مى چسباند , به هر پشيزى متشبث هم مى شود اما جريان آب جريان تندى است , بى اختيار او را ميبرد ولايت طاغوت و ولايت شيطان يك چنين چيزى است لذا آيه قرآن مى فرمايد : و جعلناهم , ائمه يدعون الى النار ( 1 ) , پيشوايان و رهبرانى وجود دارند كه پيروان و افراد تحت فرمان خود را بطرف آتش دوزخ و بدبختى ميكشانند آيه ديگر قرآن ميفرمايد : الم تر الى الذين بدلوا نعمت الله كفرا و احلوا قومهم دارالبوار جهنم يصلونها و بئس القرار ( 2 ) آيا نمى نگرى به آن مردمى كه نعمت

1 - سوره قصص آيه 41

2 - آيا نديدى حال مردمى را كه نعمت خدا را به كفر مبدل ساخته و قوم خود را به ديار هلاك رهسپار كردند و بدوزخ كه بدترين جايگاه ما است افتادند ( ابراهيم 28 )