پس تو خود سلام مرا به او برسان).رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ همچنان كه با اصحاب خود نشسته بود
حال وحى به او دست داد و فرمود:(وعليه السلام ورحمة اللّه وبركاته). سپس گفت: (اينك جبرئيل است كه سلام خُبَيب را به من مى رساند!).سران مشركين
چهل پسر از فرزندان كشته هاى بدر را فرا خواندند و به دست هر كدام نيزه اى دادند تا
يكباره برخُبيب حمله بردند
روى او به طرف كعبه برگشت و گفت:(الحمدللّه).پس از آن مشركى بر او حمله برد و نيزه اى به سينه اش كوبيد كه از پشتش در آمد و ساعتى با ذكر خدا و ياد
محمد(ص) زنده بود تا شهيد شد(1).
(27)
ترك عادت بر اثر خواندن نماز جماعت
به رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ گفتند:(فلان جوان كه در نماز جماعت شما حاضر مى شود
چشم چران است و به نامحرم نگاه مى كند!).حضرت رسول ـ صلى اللّه عليه وآله ـ فرمود:(او را به حال خود واگذاريد كه اين نماز جماعت
سبب ترك اين عادت زشتش مى شود).بعد از مدتى همانطور كه پيامبر اسلام ـ صلى اللّه عليه وآله ـ خبر داده بود
آن جوان
موفق به توبه از
آن عادت زشـت شـد.
(28)
امام رضا ـ عليه السلام ـ و نماز
زمانى كه (دعبل خزاعى) شاعر اهل بيت ـ عليهم السلام ـ لباسى از امام رضا ـ عليه السلام ـ به عنوان تبرك
خواست. حضرت لباسى به او داد و فرمود:(اين لباس را نگه دار
زيرا در آن هزار شب و هر شبى هزار ركعت نماز خوانده ام و هزار ختم قرآن در آن
نموده ام)(1).
(29)
اهميّت نماز و به پايان رساندن آن
در زمان رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ جنگى پيش آمد و حضرت با اصحاب از شهر خارج شدند و در هنگام
شب در دره اى مشغول استراحت گرديدند. براى نگهبانى دو نفر مأمور شدند
يك نفر از انصار و يك نفر از
مهاجرين. يكى از آنها به ديگرى پيشنهاد كرد نيمه اول شب را انصارى نگهبان باشد و نيمه دوم شب را شخص
مهاجر مرد انصارى مشغول نگهبانى شد و در حال نگهبانى به خواندن نماز پرداخت. در ركعت اوّل بعد از حمد
سوره بقره را شروع به خواندن كرد. در اين حين يكى از جاسوسان دشمن كه نگهبان انصارى را در نماز ديد
تيرى به سوى او انداخت
كه به بدن او اصابت نمود
ولى مرد انصارى به نمازش ادامه داد. جاسوس دشمن تير