آورده و افكند. مرد مشرك تير سوّم را به او پرتاب نمود كه آن هم در بدن وى نشست
آن را نيز كشيد و
انداخت و سپس ركوع و سجود كرد
آنگاه رفيق خود را بيدار كرد و گفت:(برخيز كه من از پاى در آمدم).
مرد مهاجر
برخاست و مرد مشرك با ديدن او دانست كه جاى وى را شناخته و آنى گريخت. مرد مهاجر كه مرد
انصارى را در آن حال ديد
گفت:(سبحان اللّه! چرا در هنگام تير اندازى اوّل مرا بيـدار ننمـودى؟)
گفت: (به قرائت سوره اى مشغول بودم و دوست نداشتم كه پيش از پايان سوره
قرائت خودرا قطع كنم. به خدا
سوگند! از بيم خالى گذاشتن مرزى كه رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ مرا فرموده است آن را حفظ كنم تو
را بيدار كردم وگرنه هر چند جان بر سر اين كار مى نهادم تا پايان سوره
آن را قطع نمى كردم!)(1).توضيح: (اين جنگ ميان اسلام به رهبرى رسول خدا(ص) و حكومت وقت ايران بوده و لشكر اسلام فاصله زيادى با
مرزهاى دشمن داشته كه احتمال خطر بسيار ضعيف بوده است همچنين رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ دو
نفر را به عنوان نگهبان گماشته بودند. از اين رو خواندن نماز در حين نگهبانى با توجه به مطالب فوق
منافاتى نداشته بلكه بهتر آن است كه در صورت عدم احتمال خطر به عبادت خدا بپردازد).
(30)
هديه بى مانند
در حديث نبوى آمده كه; صفهاى امّت من مانند صفهاى ملائكه است و فرمود:(جبرئيل نازل شده و گفت; حقتعالى تو را سلام فرستاد و براى تو هديه اى فرستاد كه براى هيچ پيغمبرى
نفرستاده!)
گفتم: (اى جبرئيل آن هديه چيست؟)
گفت: (آن پنج فريضه است كه آن را به وقت به جماعت گذار).گفتم: (امّت مرا چه ثواب است؟)
گفت: (هرگاه دو نفر باشند
هر يك به هر ركعتى صد و پنجاه نماز و در سه نفر هفتصد نماز و در چهار نفر هزار
و دويست و در پنج نفر دو هزار و صد تا و...)
سپس فرمود: (در ده نفر هفتصد و دو هزار و هشتصد حسنه و چون از ده نفر زيادتر شود
جن و انس از نوشتن ثواب
آن عاجزند).(يا محمد! تكبيرى كه مؤمن ادراك كند با پيشنماز بهتر است از هفتاد هزار حج يا عمره غير فريضه)(1).
(31)
نماز و توبه سر دسته راهزنان
يكى از علماء از كربلا و نجف بر مى گشت ولى در راهِ برگشت دراطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده
و هرچه او و رفقايش داشتند
همه را سارقين غارت نمودند.آن عالم مى گويد: (من كتابى داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زيادى آن را نوشته بودم و چون خيلى مورد
علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود