1- امام واجب است كه معصوم باشد زيرا مردم، امورشان را به وسيله امام معصوم كه آنها را به حق ارشاد مى كند و از باطل باز مى دارد، تنظيم مى كنند. لذا اگر او معصوم نباشد، خود نياز به امام دارد و اگر آن امام نيز معصوم نباشد، او نيز نياز به امامى ديگر دارد كه در اين صورت، تسلسل پيش مى آيد.
امّا در مورد ابوبكر و عمر و عثمان، از آن جهت كه معصوم نبودند (عدم عصمت آنها مورد اتفاِ است) امّا على (ع) و فرزندان او معصوم بود (بر اساس آيه تطهير و ديگر ادلّه از كتاب و سنّت)، لذا ايشان امام است. روشن ترين شاهد عصمت بقيه ائمه، حديث ثقلين است.
2- امام بايد به وسيله نص از جانب خدا و رسولش تعيين شود، در حالى كه بنابر اجماع، غير از اهل بيت (ع) در مورد كسى از ائمه اهل سنّت، نص نرسيده است.
3- امام بايد حافظ دين باشد، و حافظ دين لازم است كه منصوب از جانب خداوند متعال، و معصوم از خطا و اشتباه باشد و الّا حافظ نخواهد بود. و غير از ائمه (ع) بنا بر اجماع، كسى چنين نبود يعنى كسى منصوب از جانب خدا و نيز معصوم نبوده است.
4- خداوند متعال قادر بر نصب امام معصوم است علاوه بر آنكه مفسده اى نيز در آن نمى باشد و عالم نيز به او (امام) نياز دارد، بنابر اين نصب او واجب است و غير از ائمه (ع) بنابر اجماع، كسى چنين نبود. لذا لازم است كه امام، همان ائمه (ع) باشند علاوه بر اينكه اهل سنّت نيز خود معترف به منصوب نبودن ائمه شان از جانب خدا و رسولش هستند.
5- امام عقلاً و نقلاً بايد افضل از رعيتش باشد و ائمه(ع) فضل مردم بعد از رسول خدا (ص) بوده و لذا امام مى باشند.
ادلّه عقلى و نقلى همگى دلالت بر افضليت ائمه (ع) دارد.