آرى بنى عباس بعد از رسيدن به قدرت تمام عهدها و قولهاى خود را نسبت به همكارى با علويون و آزاديخواهان فراموش كردند (704) و با شكلى خطرناك تر و عوام فريبانه تر از بنى اميه به حكمرانى پرداختند، امّا، انقلابيون فريب نخوردند، و رسما بر ضد آنان، آن جنايتكاران غاصب وارد نبرد شدند، نبرد مسلحانه ، و قيام خونين ، نبردهاى سهمگين و پر ماجرا و بار ديگر و بارها، نهضت زيد (عليه السلام ) تجديد شد، و فرياد (يا منصور امت ) كاخ نشينان عباسى را به وحشت انداخت .
اولين فرياد خشم آگين و قيامى كه بر ضد دستگاه غاصب عباسيان بلند شد، و پشت ستمگران را لرزاند.
فرياد محمّد بن عبداللّه بن حسن (نفس زكيه ) است كه با كمك عيسى بن زيد بن على قيام كرد كه ما، در (فصل فرزندان زيد) در همين كتاب به شرح حال او پرداخته ايم و در اين جا فقط به عنوان شاهد، نام مقدس او زينت بخش اين صفحه مى گردد.
عيسى بر ضد ابى جعفر منصور خليه هتاك و خطرناك عباسى قيام كرد، و چيزى نمانده بود كه طومار حكومت عباسيان را در بهار قدرتشان به هم بپيچاند.(706)
امّا قدرت بنى عباس تصميم به تار و مار كردن عيسى و طرفدارانش گرفت و هنوز به مقصود خود نرسيده بود كه جوانمردى دلير و با فضيلت از دودمان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و از فرزندان امام مجتبى (عليه السلام ) به نام محمّد بن عبداللّه بن حسن كه به (نفس زكيه ) معروف بود رهبرى قيام را به عهده داشت .