شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام)

ابو فاضل رضوی

نسخه متنی -صفحه : 344/ 252
نمايش فراداده

مهمترين حربه مخالفين نسبت به قيام زيد (ع )

اين روايت است كه متاءسفانه دستاويزى براى كوبيدن زيد و شبهه در حقانيت نهضت او شده است .

كه ما در اين فصل با ادله متعدد بى پايگى استدلال و تشبث به اين روايت و امثال آن را متذكر شده ايم و در اينجا بد نيست به عنوان نمونه يك مورد از آن ذكر شود اخيرا كتابى به نام (امام شناسى ) تاءليف علامه سيد محمّد حسين حسينى طهرانى منتشر شده كه در جلد اول آن صفحه 204، با تمسك با اين حديث قيام زيد را زير سؤ ال برده و آن را خلاف نظر و بدون رضايت و اذن معصوم مى دانسته است . متاءسفانه مؤ لف بزرگوار بدون توجه به اينكه تاكنون هيچيك از علماى بزرگ شيعه از قدما تا متاءخرين و معاصرين به اين حديث عمل ننموده و آن را معارض احاديث متواتره كه در عظمت و تقوا و مقام علمى زيد و فضائل معنوى اوست دانسته اند، و حتى شخصيتى چون شهيد اول در قواعد و آيت اللّه خوئى در ( معجم الرجال الحديث ) و ديگر بزرگان تصريح به ماءذون بودن زيد از جانب امام (عليه السلام ) نموده اند.

و علاوه بر اينكه اين حديث معرض عنه اصحاب است و مورد تمسك بزرگان علم و حديث واقع شده ، بعضى آن را توجيه و سخنان زيد را حمل بر شرائط خاص نهضت او نموده اند، كه زيد در آن شرائط حساس مايل نبود نام امام معصوم حتى در ميان خواص اصحاب مطرح شود، زيرا احتمال اشاعه آن بو و اين خود بر خلاف تقيه و تاكتيك نهضت حضرتش بود. ما در اينجا لازم نمى دانيم جملات تند و قضاوتهاى نابجايى كه در آن كتاب شده بازگو كنيم ، اميد است در چاپ هاى بعد اصلاح شود.

اين روايت گرچه از جهت سند خوب است ، امّا دلالت آن بر قدح و نكوهش زيد متوقف بر اين است كه بگوييم زيد به وجود حجت و امامى غير از خودش اعتراف و اقرار نداشته است ، و اگر اقرار داشت پدرش به او گفته بود و احول (مؤ من طاق ) در اين جهت با او بحث كرد و گفته است كه : چون پدرت به تو شفقت و محبت داشته ترا (از مساءله امامت ) با خبر نكرده است به طور جزم اين وجه فاسد و بيهوده اى است .(806)