شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام)

ابو فاضل رضوی

نسخه متنی -صفحه : 344/ 281
نمايش فراداده

فرمانده نيروى دشمن مردى به نام (سليم بن احور) بود او ميمنه لشكر خود را به (سورة بن محمّد سندى ) و ميسره را به (حماد بن عمرو سعيدى ) سپرد و يحيى نيز ياران خود را با صفهاى منظم آماده نبرد ساخت جنگ به شكل وحشتناكى شروع شد. اين پيكار با مقاومت شديد انقلابيون تا سه روز طول كشيد و در اين مدت ياران يحيى به شهادت رسيدند.(847)

درباره شجاعت و دليرى يحيى گفته اند: او جوانى دلير بود و هميشه در صف مقدم جبهه با دشمن روبرو مى شد. و از انبوه دشمنان و تنهايى خودش ترس و وحشتى نداشت . و مردانه مى جنگيد.

سخنان يحيى در جبهه جنگ

او در گرماگرم نبرد با سخنان ارزنده و پرشور خود مردم را به جهاد در راه خدا و مبارزه با ظلم و بيدادگرى تحريك مى نمود. (آرى مرد آنست كه اگر مى گويد خود عمل كند آن وقت است كه سخنان او در ديگران مؤ ثر مى گردد.)

يحيى در جبهه جنگ فرياد زد: (اى بندگان خدا، آنگاه مرگ فرا رسد كه مدت انسانى سر آمده باشد. اى بندگان خدا، مرگ در تعقيب انسان است و راه فرارى از آن نيست ، و نمى توان جلو او را گرفت . پس به دشمن حمله كنيد، خدا رحمتش را بر شما فرستاد. و بجنگيد تا به گذشتگان خود ملحق شويد به سوى بهشت قدم نهيد، و بدانيد كه افتخارى براى انسان بالاتر از شهادت و كشته شدن در راه خدا نيست ).

او در ميدان جنگ پيامى را به شكل اين اشعار براى بستگان خود در مدينه مى فرستد و مى گويد:


  • خليلى عنا بالمدينة بلغا فحتى م مروان يقتل منكم لكل قتيل معشر يطلبونه و ليس لزيد فى العراقين طالب

  • بنى هاشم اهل النهى و التجارب خياركم و الدهر جم العجائب و ليس لزيد فى العراقين طالب و ليس لزيد فى العراقين طالب

دوست من اين پيام مرا به بستگانم بنى هاشم آن زيركان و تجربه داران در مدينه برسان و بگو: پس تا كى مروانى ها از خوبان شما را بكشند و روزگار از شگفتيها پر است .

هر كشته اى ، گروهى باشند كه به خونخواهى وى برخيزند، امّا در سرزمين عراق براى زيد خونخواهى نيست .(848)