4 - حافظ سيوطى در (جامع الكبير).
5 - مقريزى در (مواعظ و اعتبار).
6 - ابن خلدون در (العبر).
7 - ابن اثير و حاكم در (جلاء ابصار).
8 - ابن عنبته در (بحرالانساب ).
و جمع زيادى حالات زيد را نگاشته اند كه مجال گفتن آن نيست .
او در فصاحت و بلاغت بى نظير و در قرآن قرائت مخصوص به خود داشت كه آن را روايت كرده اند.
ابوحيان در كتابى كه آن را (النير الجلى فى قراءة زيد بن على ) نام نهاده ، رويه قرائت او را جمع كرده و صاحب كشاف مقدار زيادى از آن را نقل كرده است .
زيديه قائل به يگانگى خداوند عالميان است ، و ذات خدا را از تمام شوائب منزه مى داند، آنها مى گويند: خداى عالم ، مدير نظام هستى است و تمام اجسام حادث ، چون حدوث همان دگرگونى است كه در ماده موجود است ، و اگر عالم قديمى بود عدم و نيستى در آن راه نداشت و اعراض نيز به همين دليل حادثند چون متغيرند، و چون عرض با جسم همراه است ممكن نيست كه عرض قديم باشد و جسم حادث ، و موقعى ثابت شد عالم حادث است ناچار بايد گفت حادث و پديده احتياج به محدث و پديد آورنده دارد، و آن ذات مقدسش خدا است .(910)
مى گويند: خداوند عالم است و دليل ، همان كار محكم و منظم او در نظام آسمانى و زمين ها و موجودات عالم است .
خدا واحد و يكى است اگر دو تا يا بيشتر بود نظام هستى مختل مى شد و در اراده در صورت تعارض ، موجب به هم پاشيدن عالم مى گردد، مثلا اگر يكى اراده مى كرد جسم را ساكن ايجاد كند ديگرى متحرك در حال واحد اين محال بود پس توحيد و يكتايى خداوند واجب است .