شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام)

ابو فاضل رضوی

نسخه متنی -صفحه : 344/ 46
نمايش فراداده

ملاقات با امام

متوكل گفت : من صحيفه را گرفتم و موقعى شنيدم كه يحيى بن زيد كشته شده به مدينه باز گشتم و خدمت امام صادق (عليه السلام ) مشرف شدم و سرگذشت يحيى و مذاكراتى كه بين ما واقع شده بود براى حضرتش تعريف كردم ، امام خيلى گريه كرد و سخت اندوهناك شد و فرمود:

خدا پسر عمويم را بيامرزد، و او را پدران و اجدادش محشور فرمايد، به خدا قسم اى متوكل علت آنكه صحيفه را به يحيى ندادم همان بود كه او بر صحيفه پدرش ‍ مى ترسيد (و آن افتادن بدست نااهل بود) اكنون آن صحيفه كجاست ؟

گفتم : بفرمائيد اين همان صحيفه است .

امام آنرا گشود و فرمود: به خدا قسم اين خط عمويم زيد و دعاى جدم على بن الحسين (عليهماالسلام ) است .

سپس به فرزندش اسماعيل (139) فرمود: اسماعيل ، برخيز و دعائى كه تو را به حفظ و نگهداريش امر نمودم ، بياور، اسماعيل برخاست و صحيفه اى بيرون آورد كه گويا همان صحيفه اى بود كه يحيى بن زيد به من داده بود.

امام صادق ، آنرا بوسيد و بر چشم خود نهاد و فرمود: اين نوشته پدرم و گفته جدم است كه در حضور خودم پدرم آن را نوشت .

متوكل مى گويد: عرض كردم : فرزند رسول خدا، اجازه مى خواهيد آن را با صحيفه زيد و يحيى تطبيق و مقابله كنم .

امام اجازه داد و فرمود: تو را براى اين كار سزاوار ديدم .

موقعى كه من آن دو صحيفه را با هم تطبيق كردم ديدم هر دو مثل هم است و (از نظر عبارات و مطالب با هم فرقى نداشتند، حتى صحيفه اى كه امام به من داده بود با صحيفه يحيى بن زيد يك حرف تفاوت نداشت ) سپس از امام صادق اجازه خواستم كه صحيفه يحيى را (بنا به وصيت او) به فرزندان عبداللّه بن حسن بدهم .

امام در جوابم اين آيه را خواند:

خداوند شما را امر مى كند كه امانتها را به صاحب آن برسانيد (140) بله ، اى متوكل صحيفه را به آن دو (ابراهيم و محمّد) بده .