مـيز گرد با حجج اسلام مهدي پيشوايي و يعقوب جعفري- مجله معرفت, ش 18
نظر به اهميت نقش تشيع در تاريخ، بخصوص نقشى كه شيعه در تمدن عظيم اسلامى داشته است، لازم ديده شد كه طى نشستى با حضور حجج اسلام آقايان مهدى پيشوائى ويعقوب جعفرى، درباره اين مطلب به گفتگو بپردازيم:
حجهالاسلام پيشوائى:
علما ودانشمندانى كه در زمينه تمدن كتاب نوشتهاند، همچنيننويسندگان لغتنامههاوفرهنگنامهها، همگى معتقدند كه تمدن از كلمه «مدينه» به معناى شهر گرفته شده و تمدن با مدنيت (شهرنشينى) هممعناست; اما در مفهوم اصطلاحى، به مرحلهاى از زندگى بشر اطلاق مىشودكه بشر داراى پيشرفت و تحولى گرديده و ابزارمند شده باشد و با ايجاد تحول، به زندگى خود رفاه ببخشد. يكى از دانشمندان معاصرآمريكايىمىگويد:بشرتاكنونسهنوعتمدن داشته و سه مرحله را پشتسر گذاشته است:
زمانى كه با كشاورزى آشنا شد. در اين مرحله، بشر با ذخيرهسازى و كشت زمين آشنايى پيدا كرد. لذا، اين مرحله را، كه تحولى در زندگى انسان به وجود آورد، «تمدن كشاورزى» مىگويند.
مرحله پس از آن است كه «تمدن صنعتى» به وجود آمد. در اين مرحله، بشر به صنعت دستيافت وبرفولاد وآهن چيره گشت.
تمدن زمان معاصر است كه دوران «تمدن علم» است. در اين دوره، هر كشورى كه بيشتر از اين نوع تمدن بهرهمند باشد از سايران جلوتر است. لذا، مىتوان كشورها را نيز به تبع برخوردارى از اين نوع تمدنها، به سه نوع تقسيم بندى نمود.[1]
حجهالاسلام جعفرى:
تمدن مىتواند دو جنبه داشته باشد: جنبه مادى و جنبه معنوى. جنبه مادى تمدن صنعت، كشاورزى، پيشرفتهاى علمى و مانند آن است كه امروز دنيا به آن رسيده است. اما تمدن جنبههاى معنوى هم مىتواند داشته باشد و آن عبارت از رسيدن جامعه به همزيستى مسالمت آميز است. اين، نوع برتر تمدن است; يعنى فقط كافى نيست كه بگوييم جامعهاى از نظر صنعتى پيشرفت دارد، (البته اين هم تمدن است ولى تمدن مطلوب كه انسان را خوشبختسازد، نيست) تمدن مطلوب تمدنى است كه در آن بشر به بلوغ فكرى رسيده باشد; دست كم، به اين مرحله رسيده باشد كه مزاحم ديگرى نشود. اين قسمت از تمدن با معناى لغوى و لفظ تمدن نيز بيشتر تناسب دارد. در لفظ مدينه، وجود فرهنگ نيز ضرورى است; اما در جوامع بدوى و غير متمدن چنين چيزى وجود ندارد. لذا، وقتى جامعهاى از بدويتبه مدنيت مىرسد مىگويند به تمدن رسيده است.
اين نكته را بايد اضافه كرد كه درست است كه تمدن به اين دو قسم تقسيم مىشود و قسم دوم مهمتر از قسم اول است ولى در اصطلاح، وقتى سخن از تمدن به ميان مىآيد بيشتر به جنبههاى مادى آن توجه مىشود; يعنى جامعهاى را متمدن مىدانند كه از نظر صنعتى پيشرفت كرده باشد. بنابراين، لازم است در بحثها اين دو در كنار هم در نظر گرفته شود.
حجهالاسلام پيشوائى:
از نظر ما، تمدن صنعتى و كشاورزى (تمدن مادى) كافى نيست ولى ممكن است غربيها و مكاتب ديگر اين نظر را نپذيرند. از عوارض تمدن غربى اين است كه تمام ابزار و عوامل صنعتى در راه تخريب بشريتبه كار مىرود و به جاى تامين آسايش، بهترين مغزها را در استخدام صنايع تسليحاتى قرار مىدهند. در واقع، آنها آزادى علمى را هم سلب كردهاند و علم و دانش را در اختيار اغراض غير انسانى خود قرار دادهاند. از اين نظر، مىتوان گفت كه تمدن مادى به تنهايى كافى نيست. از مجموع مباحث مطرح شده، به دست آمد كهتمدن به طوركلى عبارت است از مجموع دستاوردهاى مادى و معنوى بشر در هر جامعهاى.