رابطه علم كلام با علوم دیگر

نویسنده: علی ربانی گلپایگانی

نسخه متنی -صفحه : 7/ 6
نمايش فراداده

بخشي از اين مطلب، اگر چه با مشاهده معمولي نيز به دست مي‌آيد، ولي شكي نيست كه دانش‌هايي چون زيست‌شناسي، هيئت، فيزيولوژي و مانند آن نقش مؤثري در پرده برداري از اين واقعيت دارد و متكلم اين اصل علمي را صغراي قياس خود قرار داده و با انضمام يك اصل بديهي عقلي (اتقان و نظم در فعل، بدون علم و آگاهي فاعل، معقول نيست) دليل كلامي خود را استوار مي‌سازد.

يكي از براهين اثبات صانع نيز برهان نظم است كه در قرآن و روايات اسلامي بدان توجه بسيار شده است در اين باره نيز علوم تجربي كار ساز بوده كلام را ياري مي‌دهند و متكلمان (اسلامي و غير اسلامي) از اين روش استفاده نموده‌اند. كتابهايي نظير «اثبات وجود خدا»[1] به قلم چهل تن از دانشمندان، «دو هزاردانشمند در جستجوي خدا»،[2] «راز آفرينش»[3]، «حيات و هدف داري»[4] گام‌هايي در اين مسير به شمار مي‌روند.

در بحثهاي مربوط به فلسفه و غايت احكام ديني كه از مباحث كلامي است، نيز علوم تجربي در بسياري از قسمت‌ها كلام را ياري نموده و پرده از حكيمانه و عالمانه و عادلانه بودن دستورات ديني (افعال الهي) برداشته‌اند. از آن جمله: فريضه روزه را مي‌توان نام برد كه يكي از اسرار تشريع آن آثار سودمند جسماني و درماني آن است.

از پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت شده است كه فرمودند: «صوموا تصحوا»[5]: روزه بگيريد تا صحيح و سالم گرديد. اين واقعيت را دانش تجربي با صراحت و قاطيعت ابراز داشته و روزه‌داري (آن هم به شيوه‌أي كه اسلام مقرر داشته است) را در برخي موارد موفق‌ترين و در پاره‌أي موراد يگانه راه معالجه امراض خاصي مي‌شناسند.[6]

صور تعارض علم و الهيات

در عين حال گاهي علم و دانش تجربي، موضع مخالف گرفته و به گونه‌اي با كلام و متكلم ناهماهنگي نشان مي‌دهد، تعارض علم با دين و مدافع آن يعني كلام، صورت‌هاي گوناگوني دارد كه بايد از يكديگر جدا نمود؛ گاهي اين تعارض ميان علم با دين خاصي مانند مسيحيت است، خصومت مزبور كه از رنسانس آغاز شد علل گوناگوني داشته است كه دو عامل زير از آن جمله است.

الف. سخت‌گيريهايي كه از طرف كليسا نسبت به دانشمندان اعمال مي‌شد.

ب. نارسايي مفاهيم ديني مسيحيت.