جوانان و بينش‌هاي ناب

احمد لقماني

نسخه متنی -صفحه : 56/ 37
نمايش فراداده

5- رسالت جوانان و پاسخ به سوالات

با هم در آينة انديشة پير ژرف انديش و پيشواي پاكي‎ها و خوبي‎ها، حضرت امام (ره) مي‎نگريم و رسالت عاشوراييان و جوانان هوشيار و آگاه را در حفظ «حماسة كربلا و ارزش‎هاي گريه» جويا مي‎شويم:

«يك دسته‎اي آمده‎اند مي‎گويند كه نه، ديگر روضه نخوانيد. نمي‎فهمند اينها كه روضه يعني چه. اينها ماهيت اين عزاداري را نمي‎دانند چيست. نمي‎دانند كه اين نهضت امام حسين ـ عليه السّلام ـ آمده تا اينجا تا اين نهضت را درست كرده. نمي‎دانند كه گريه كردن بر عزاي امام حسين، زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمي در مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد ... دستور امام حسين ـ عليه السّلام ـ دستور است براي همه: «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را، امام حسين با عده كم همه چيزش را فداي اسلام كرد، مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد و «نه» گفت. هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسي كه هست، مجالسي است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ دارد. بچه‎ها و جوان‎هاي ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله ملت گريه است. اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد ملت گريه آنها از همين گريه‎ها مي‎ترسند براي اينكه گريه‎اي است كه گريه بر مظلوم است، فرياد مقابل ظالم است ... اينها شعائر مذهبي ماست كه بايد حفظ شود.

اينها يك شعائر سياسي است كه بايد حفظ شود، بازيتان ندهند اين قلم فرساها، بازيتان ندهند اين اشخاصي كه با اسماء مختلفه و با مرام‎هاي انحرافي مي‎خواهند همه چيز را از دستتان بگيرند ... جوان‎هاي ما بازي اين بزرگها را نخوريد، اينها خيانتكارند، اينهايي كه تزريق مي‎كنند به شما، ملت گريه، ملت گريه، اينها خيانت مي‎كنند. بزرگ‎هايشان و ارباب‎هايشان از اين گريه‎ها مي‎ترسند ... بايد هر روز اين كار بشود، اين جنبة سياسي دارد، جنبة اجتماعي دارد.»[1]

آيا امام حسين ـ عليه السّلام ـ به گرية ما نيازمند است؟


  • آن چنان كز برگ گل، عطر و گلاب آيد بـرون تـا نـسوزد دل، نريزد اشك و خـون از ديده‎ها گـــر نـباشد مــهر تو، دل را نــباشد ارزشـي برگ بي‎حاصل شود گل، چون گلاب آيد برون[2]

  • تـا كه نـامت مـي‎برم از ديـده آب آيد بـــرون آتــشي بـايد كـه خـوناب كــباب آيد بــرون برگ بي‎حاصل شود گل، چون گلاب آيد برون[2] برگ بي‎حاصل شود گل، چون گلاب آيد برون[2]

پاسخ اين پرسش همانند جواب اين سئوال است كه آيا آفتاب نيازمند حضور ما به هنگام تابيدن است؟! به يقين گريستن براي محبوبي چون حسين به علي ـ عليه السّلام ـ، زمينه‎ساز پيوند قلبي است كه عطش روح را فرو مي‎نشاند و هر قطره‎‎اي چونان گوهري شب‎افروز، براي سعادت و سازندگي امروز و فردا مؤثر خواهد بود. بدين خاطر سمت و سوي سخنان پيشوايان، تشويق مردم به چنين هدف ارزشمندي است تا ديده‎ها، دل‎ها را از سرچشمة عشق و معرفت سيراب كند و دل‎ها با شفافيت خود، شناخت افزون‎تري يابد و شعارها همراه با شعور گرديده، هدايت بيشتري بيافريند.

از اين رو امام حسين ـ عليه السّلام ـ خود فرمود:

«اَنَا قتيلُ العَبَره لا يَذْكُرُني مؤمِنٌ اِلّابَكي»[3]؛

من كشته اشكم، هيچ مؤمني مرا ياد نمي‎كند، مگر آنكه - به خاطر مصيبت‎هايم - مي‎گريد.

و امام رضا ـ عليه السّلام ـ به پسر شبيب فرمود:

«اي پسر شبيب! هر گاه خواستي بر چيزي گريه كني، بر حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ گريه كن»[4]

از سوي ديگر امواج اشك و احساس و توفان فرياد توده‎هاي دين باور، جاوداني و پويايي حادثة كربلا را تضمين كرده، هماره «چراغي روشن از شور و عشق و شعور» فرا روي تمامي آزادگان جهان پايدار خواهد بود و افزون بر اين دو، ما، با اشك ديده‎هامان هر بار بيعتي نو با پيشواي آزادي خواهان هستي مي‎كنيم و گرماي محبت دلهامان را بيشتر و بيشتر مي‎نماييم. حرارتي كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ با اشاره بدان فرمود:

«براي شهادت حسين ـ عليه السّلام ـ حرارتي در دل‎هاي مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمي‎شود.»[5]

بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، حضرت امام خميني (ره) دربارة نياز امام حسين ـ عليه السّلام ـ به اشك ما مي‎فرمود:

«حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ وقتي كه مي‎خواستند فوت كنند وصيت كردند كه ده سال ظاهراً در منا اجير كنند كسي را، كساني را كه براي من گريه كنند. اين چه مبارزه‎اي است؟ حضرت باقر احتياج به گريه داشت؟ حضرت باقر مي‎خواست چه كند گريه را؟ آن وقت هم در منا چرا؟ ايام حج و منا! اين همان نقطة اساسي سياسي، رواني و انساني است كه ده سال در آنجا گريه كنند. خوب مردم مي‎آيند مي‎گويند چه خبر است چيست؟ مي‎گويند اينطور بود. اين توجه مي‎دهد نفوس مردم را به اين مكتب و ظالم را منهدم مي‎كند و مظلوم را قوي مي‎كند. ما جوان‎ها داديم، كربلا جوان‎ها داده، ما اين را بايد حفظش كنيم، اين نمي‎شود اينطور باشد. شما خيال بكنيد كه گريه است، خير گريه نيست، بلكه مسأله سياسي، رواني، اجتماعي است. اگر قضيه گريه است تباكي‎اش ديگر چيست؟ اصلاً حضرت سيد الشهداء چه احتياج به گريه دارد؟ ائمه اينقدر اصرار كردند به اينكه مجمع داشته باشيد، گريه بكنيد، چه بكنيد، براي اينكه اين حفظ مي‎كند اين كيان مذهب ما را.[6]

... اين روضه و اين گريه آدم ساز است. انسان درست مي‎كند. اين مجالس روضه، اين مجالس عزاي سيد الشهداء و آن تبليغات بر ضد ظلم. اين تبليغ بر ضد طاغوت است. بيان ظلمي كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد.»[7]

[1] . صحيفة نور، ج 10، ص 30 - 32.

[2] . اي اشكها بريزيد، ص 131.

[3] . كامل الزيارات، ابن قولويه، بحث گريه در مصائب امام حسين ـ عليه السّلام ـ؛ بحارالانوار، ج 44، ص 279.

[4] . همان؛ نفس المهموم، ص 14 و 15.

[5] . فرهنگ عاشورا، ص 384.

[6] . صحيفة نور، ج 10، ص 217.

[7] . همان، ج 9، ص 201.