انسان ممكن است دز زندگي كساني را دوست بدارد و از افرادي دوري بجويد و با آنها دشمني بورزد، اما اين دوستي و دشمني زماني داراي ارزش است و بار مثبت دارد كه جهتي الهي داشته باشد و بنابر معيار و ملاك صحيحي صورت پذيرد. به عبارت ديگر حب و بغض بايد في الله و لله يعني در راه خدا و به خاطر خدا باشد، نه از روي ميل، سليقه و هواهاي نفساني. مؤمن بايد اين خصيصه نيك يعني محبت و تنفر در راه خدا را در خويش بپروراند و در عمل به آن بكوشد، چرا كه در بعضي از روايات «دين» چيزي تشكيل يافته از حُبّ و بغض في الله معرفي شده است.
يعني كسي را كه مورد محبت خداوند و در صراط مستقيم دين و هدايت است دوست بدارد، هر چند از نظر سليقه (و خط و خطوط سياسي) با او توافق نداشته باشد، و كسي را كه مبغوض حق تعالي است دشمن بدارد اگر چه در مسير زندگي اجتماعي، سياسي و اقتصادي با او همگون باشد.
حضرت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: كسي كه با مؤمني به خاطر خدا دوستي و برادري داشته باشد، خدا درجهاي در بهشت به او ميدهد كه با هيچ عمل خيري نميتوان به آن درجه رسيد.[1]
حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:
كسي كه دوستي و دشمني در راه دين و به خاطر خدا نداشته باشد، اصلاً دين ندارد.[2]
روايت شده كه خداوند به حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ خطاب فرمود: اگر عبادت اهل آسمانها و زمين را انجام دهي ولي حب و بغض في الله نداشته باشي آن عبادات برايت نفعي ندارد.[3]
باز از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است: آنها كه در دنيا به خاطر خداوند با يكديگر دوستي، مجالست و رفت و آمد داشته باشند، در قيامت به مقامي دست مييابند كه پيامبران و شهيدان به آنها غبطه ميخورند.[4]
امام باقر ـ عليه السلام ـ نيز فرمودهاند: اگر ميخواهي بداني كه خير و سعادت و رستگاري در تو وجود دارد يا خير، به قلب خودت بنگر، بنگر اگر اهل طاعت خدا را دوست ميداري و اهل معصيت خدا را دشمن، پس رستگاري، و خداوند تو را دوست دارد، ولي اگر محبت تو به اهل معصيت و تنفر تو از اهل طاعت خداوند است، بدان كه خيري در تو نيست و مورد غضب خداوند خواهي بود.[5]
و بالاخره در حديثي از امام سجاد ـ عليه السلام ـ است كه: در روز قيامت وقتي تمام خلائق جهت حسابرسي جمع ميشوند ندايي كه همه صداي آن را ميشنوند بر ميخيزد كه: كجايند آنها كه در راه خدا با يكديگر دوستي ميكردند؟ عدهاي سر بر آورده و ميگويند: ما هستيم. به آنها خطاب ميشود كه بدون حساب وارد بهشت شويد.[6]
دوستي و دشمني در راه خدا و به خاطر او كه اين همه اجر و پاداش دارد، بدون ترديد داراي آثار سازنده و مثبتي در زندگي انسان ميباشد. كسي كه دوستي خدايي و دين دار داشته باشد كه او را بسان آيينهاي پاك و شفاف، به سوي كمال مطلق و جمال مطلق و سر منزل سعادت رهنمون شود تا شخصي كه محبتش با اهل معصيت و خلافكاران و كساني كه صفحة دلشان پر از لكههاي سياه گناه و نافرماني و زنگار گرفته از غفلت و بيخبري است، اختلاف اين دو مورد، مثل تفاوت بينا واعمي، و دانا و نادان است. پس اصل و معيار كلي در دوستيها و دشمنيها بايستي معيارهاي اخلاقي و ديني باشد؛ نه آراء و افكار و سليقهها و معيارهاي مادي، نفساني، و حركت بر اين معيار، ضامن سعادت و عزت دنيا و آخرت است.
[1] . المحجة البيضاء، ج 3، ص 285. [2] . المحجة البيضاء، ج 3، ص 293. [3] . المحجة البيضاء، ج 3، ص 288. [4] . المحجة البيضاء، ج 3، ص 286. [5] . المحجة البيضاء، ج 3، ص 292. [6] . المحجة البيضاء، ج 3، ص 287.