4- برخورد با دشمنان و منحرفان - اخلاق اسلامي در برخورد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق اسلامي در برخورد - نسخه متنی

سيد مهدي شمس الدين

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


4- برخورد با دشمنان و منحرفان

آخرين مورد از موارد چگونگي برخورد با ديگران كه بدان خواهيم پرداخت، كيفيت برخورد با دشمنان و منحرفان است. از نظر اسلام جمع بين دوستي و محبت نسبت به خدا، با محبت و دوستي نسبت به دشمنان خدا در يك دل ممكن نيست.[1]

به طور كلي مي‎توان خصوصيات اين گروه را كه محبتشان با محبت پروردگار و دوستي نيكان سازگار نيست، تحت چند عنوان ذكر نمود:

1. كافران بي‎دين

2. منافقان

3. منحرفان در عقايد

4. افراد لا ابالي و بي‎تفاوت

5. ملي گرايان به دور از مذهب

6. اشخاص كم فهم و بي‎شعور.

كافران

آن چه از آيات و روايات اسلامي استفاده مي‎شود به عنوان اولين مرحله، عدم مراوده و دوستي با اين افراد است. قرآن كريم در اين باره صريحاً مي‎فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ...[2].

اي اهل ايمان! مبادا كافران را به دوستي گرفته و مؤمنان را رها كنيد.

و نيز مي‎فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ...[3].

اي كساني كه ايمان آورده‎ايد هرگز نبايد كافران را كه دشمن من و شمايند، ياران خود گرفته و طرح دوستي با آنها بيفكنيد.

در اين زمينه (نهي از دوستي كفار) آيات متعددي وجود دارد كه به دو نمونه اشاره شد.

مرحلة بعد، جهاد و جنگ و كار زار با آنها است كه چون اين مرحله داراي شرايط خاصي است و خود بحث مفصلي را مي‎طلبد وارد آن نمي‎شويم.
عمدة تأكيدات قرآن بر اين است كه عزت و عظمت مسلمانان حفظ شود، اصالتها و ارزشهايشان به دست بيگانگان پايمال نگردد، و رعب و وحشتي از آنها در دل كفار باقي نماند تا هرگز به قصد نابودي مسلمين قدمي بر ندارند.

مثال روشن آن، جهان اسلام در عصر كنوني است كه در اثر دوستي و رفاقت با كفار به ذلت فرمانبرداري از آنها تن در داده‎اند، تمامي منابع خود را در اختيارشان گذارده و چون عبد ذليل در پي شرق و غرب كافر روان هستند. و اين نتيجه دردناك دوستي جاهلانه با كفار است.

منافقان

گروه دوم يعني منافقان كه رذالت و وحشي‎گريهاي آنان از صدر اسلام تا كنون لكة ننگي است بر دامان انسانها، كساني هستند كه بين زبان و آن چه مي‎گويند و قلبشان و آن چه بدان اعتقاد دارند تفاوت بسيار وجود دارد، يعني دو گانه مي‎انديشند، دو گانه مي‎گويند و دو گانه برخورد مي‎كنند.

اين افراد به خاطر خصلت زشت و پليدشان، هم چنان كه از آيات و روايات هم استفاده مي‎شود، براي جامعه بسيار خطرناك‎تر و مضرتر از كفار و مشركان هستند.
به همين جهت مؤمنين و مسلمانان بايد كاملاً محتاط و هوشيار باشند تا گرفتار دامهاي شيطاني آنان در قالب دوستي نشوند و فريب مكر آنها را نخورند.
خداوند متعال در آيه‎اي صريحاً به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دستور مي‎دهد كه دعوت آنها را نپذيرد و در مسجد ضراري كه بنا كرده‎اند، حاضر نشود:

وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ.

تا آن جا كه مي‎فرمايد: لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً.[4]

اي پيامبر! در مسجدي كه منافقان براي زيان اسلام برپا كرده‎اند و مقصودشان، كفر و عناد و تفرقه بين مؤمنين است... هرگز قدم مگذار.
جريان ويرانگر نفاق، از صدر اسلام تاكنون، چه در زمان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و چه در دوران خلافت امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ و به راه انداختن جنگ‎هايي چون جمل و نهروان و بالاخره به شهادت رساندن آن حضرت، و چه در زمان ساير ائمه ـ عليهم السلام ـ ، مخصوصاً در دوران انقلاب اسلامي خودمان و ضربه‎هاي سخت و مهلك اين گروه از خدا بي‎خبر به انقلاب و فجايعي كه براي رسيدن به هدف شومشان مرتكب شدند، مي‎تواند براي ما بهترين درسي باشد تا به دام اين گونه افراد، گرفتار نياييم.[5]

منحرفان

منحرفان در عقيده كه گروه سوم از اين دسته‎اند، افرادي مي‎باشند كه ظاهراً دين دارند و متعبد به مسائل ديني هستند، اما عقايدي انحرافي در وجودشان رسوخ كرده و به علل و انگيزه‎هاي مختلف، مثل روشنفكري، (به معناي مصطلح امروز)، كج فهمي، تقليد كور كورانه، عقده داشتن، و شكست در بعضي از صحنه‎هاي زندگي، سعي بر مخالفت با عقايد پاك و سالم اسلامي دارند.

نمونه بارز آنها را مي‎توان گروه منحرف وهابي در جامعه اهل تسنن ذكر نمود. البته در ميان شيعه هم چنين تزها و ايده‎هاي غلط و انحرافي وجود داشته و دارد.
رفاقت و برخورد دوستانه با اين دسته، در صورتي كه اميد به اصلاح آنها از طريق برخوردهاي مثبت وجود نداشته باشد، بسيار خطرناك و موجب انحراف و فساد در دين است و در روايتي آمده است كه: اگر اهل بدعت را ديديد از آنها بيزاري بجوييد.[6]

/ 30