2- برخورد با همسر
برخلاف بعضي از تفكرات غلط و عوامانه و در حقيقت ظالمانه، در منطق اسلام، زن براي مرد، يك كنيز يا برده و يا كسي كه كار منزل را انجام ميدهد و از بچههاي شوهر نگهداري ميكند نيست، بلكه به عنوان شريك شوهر و يار و همكار او در ادارة امور زندگاني و تربيت فرزندان مطرح ميباشد، لذا اسلام دستور فرموده كه همسران، بايد از ايذاء و اذيت و بد زباني و فحاشي به يكديگر بپرهيزند و نهايت مهرباني و صميميت و محبت و دوستي بر جمع آنان حاكم باشد، تا هم در كمال سلامت و دور از دغدغة خاطر زندگي كنند و هم در سايه آن آرامش، بتوانند فرزنداني صالح و مؤدب تربيت نمايند، زيرا عدم آرامش در خانه و احياناً خشونتها و تندخوييها، اثرات بد و نامطلوبي در روحيه و اخلاق فرزندان ميگذارد.در روايات اسلامي، دستور گويا، روشن و صريحي در مورد رفتار و برخورد متقابل بين زن و شوهر وجود دارد كه ما براي جلوگيري از اطالة بحث، فهرستوار به بعضي از آنها اشاره مينماييم:از فرمايشات حضرت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ :كسي كه در كارهاي زندگي به همسرش كمك نمايد خير دنيا و آخرت را به دست ميآورد.[1]خداوند از مردي كه زن خود را آزار دهد بيزار هستند.[2]هر مرد و زني كه اخلاق بد همسرش را تحمل كند و بر بد اخلاقي او صبر نمايد، خداوند او را اجر و ثواب عنايت ميفرمايد.[3]واي بر زني كه شوهرش را به غضب آورد.[4]مرد بيشترين حقوق را بر گردن همسرش دارد.[5]از فرمايشات حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ :هر زني كه ليوان آبي به شوهرش بدهد و به او خدمت كند، ثواب بيش از عبادت يك سال را به او ميدهند.[6]ملعون است زني كه شوهرش را اذيت كرده و او را غمگين سازد.[7]حق زن بر شوهرش آن است كه او را لباس و غذا دهد و از خطاهاي او درگذرد.[8]طبق دستور اسلام، زن بايد صد در صد مطيع اوامر شوهر باشد و حتي بدون اجازة او از خانه بيرون نرود. در مقابل نيز، شوهر نبايد نسبت به زن در امور زندگي سخت گيري كند و ميبايست در رفاه او، و فراهم آوردن وسايل راحتي زندگي براي زن و فرزندانش، در حد توان بكوشد.پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به زني كه شوهرش به مسافرت رفته و اجازة خروج از خانه را به او نداده بود، اجازة شركت در مراسم غسل و كفن و دفن پدرش را ندادند و فرمودند: به خاطر اين اطاعت از شوهر، خداوند، گناهان آن زن و پدرش را آمرزيد.البته همان گونه كه گفتيم سخن در اين زمينه بسيار است و در اين مختصر ما نميتوانيم حقوق زن و شوهر را به تفصيل بيان كنيم. علاقهمندان ميتواند در اين رابطه به كتب مربوط مراجعه فرمايند.
[1] . بحار الانوار، ج 104، ص 132.[2] . بحارالانوار، ج 76، ص 366.[3] . بحار الانوار، ج 103، ص 247.[4] . بحار الانوار، ج 103، ص 247.[5] . كنز العمال، حديث / 44771.[6] . وسائل الشيعه، ج 14، ص 123.[7] . بحار، ج 103، ص 253.[8] . وسائل الشيعه، ج 14، ص 121.