1- برخورد با خويشان - اخلاق اسلامي در برخورد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق اسلامي در برخورد - نسخه متنی

سيد مهدي شمس الدين

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1- برخورد با خويشان

يكي ديگر از مواردي كه انسان مي‎بايست چگونگي برخورد با آنها را بياموزد، فاميل و خويشاوندان هستند. در روايات اسلامي وارد شده كه اقوام و خويشان تو، اصل، ريشه، دست و بالهاي تو هستند (كه با آن پرواز مي‎كني و بدانها نيازمندي)، پس آنها را اكرام و احترام كن و با آنان مراوده و رفت و آمد داشته باش.[1]

هم چنين در اين روايات به منافع و فوايد بسيار زياد صلة رحم و رفت و آمد با خويشاوندان اشاره گرديده كه ذكر بعضي از آنها بي مناسبت نيست:

1. صلة رحم بلا را دفع نموده و عمر را (تا ده برابر) طولاني مي‎كند.

2. اخلاق را نيكو و ثروت انسان را زياد مي‎كند.

3. حساب قيامت را آسان مي‎كند و خير دنيا و آخرت را در پي دارد.[2]

4. انسان را از گناه باز مي‎دارد و باعث تزكيه اعمال مي‎شود.

5. شهرها را آباد و فقر را از بين مي‎برد.[3]

صلة رحم و ديدار با بستگان و اقوام به قدري مهم است و بر آن تأكيد شده كه اگر كسي براي تحقق اين امر، راهي يك ساله را هم بپيمايد ارزش دارد و اجر و ثواب زيادي بر آن مترتب است.
البته حتماً لازم نيست كه رفت و آمد بين اقوام و فاميل به گونه‎اي باشد كه باعث زحمت و گرفتاري شود و مخارجي را به دنبال داشته باشد، بلكه اگر به صورت ساده و بدون خرج و زحمت هم باشد، دستور اسلام مورد عمل قرار گرفته است.

در روايتي از امام جعفر صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمودند: حتي با يك سلام كردن دوستانه و گرم، و يا با پاسخ دادن برادرانه و با تلطف و مهرباني مي‎توان صله رحم را به جاي آورد.[4]

در روايتي ديگر وارد شده كه نفس آزار و اذيت نكردن فاميل نيز، صلة رحم حساب مي‎شود و داراي همان آثار خواهد بود.
در اين جا ممكن است سؤالي در ذهن انسان ايجاد شود كه: گاهي بعضي از اقوام و خويشاوندان از ناحية خودشان قهر مي‎كنند و باعث قطع رفت و آمد مي‎شوند. در اين صورت آيا باز وظيفه است كه هم چنان به ديدارها ادامه داد و صلة رحم نمود؟!.

پاسخ ما با استناد به منابع اسلامي اين است كه در اين گونه موارد نيز بايد به سوي آنان رفت و به صلة رحم با آنها ادامه داد. قطع رابطه از طرف مقابل، مجوز براي انجام عمل مشابه از طرف ديگر نمي‎شود.
پيامبر اسلام در روايتي فرمودند: صلة رحم به جاي آور حتي با آن كسي از اقوام و خويشاوندانت كه با تو قطع ارتباط نموده، و با آن كسي كه با تو بدي كرده با خوبي برخورد كن.[5]

از سرور شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين ـ عليه السلام ـ نيز در اين زمينه روايت شده كه فرمودند: دو قدم است كه نزد خداوند از همة قدمها محبوب‎تر است: يكي قدم برداشتن مؤمن براي آن كه در برابر دشمن صفي ايجاد كند و جلوي او را سد نمايد، و ديگر گام برداشتن به سوي قوم و خويشي كه رفت و آمد را قطع كرده است.[6]

توجه به فرمايش امام ـ عليه السلام ـ ، مي‎توان بهترين راه عملي، براي ساختن افراد فاميل و جامعه باشد، چرا كه آنها از مشاهدة اين كه بدي آن با خوبي و بزرگواري و لطف و محبت پاسخ داده شده است شرمنده و خجلت زده مي‎شوند و به اشتباه خود پي مي‎برند.

ذكر اين نكته حائز اهميت است كه گاهي امكان دارد وضعيتي پيش بيايد كه انسان از نظر ديني موظف به قطع ارتباط و رفت و آمد با بعضي از اقوام و فاميل بشود. به عبارت ديگر، همين رواياتي كه اين گونه با تأكيد، سفارش به صلة رحم و برقراري روابط دوستانه و حسنه با اقوام و بستگان را نموده است در بعضي موارد با قطع ارتباط با آنان موافق بوده و حتي به آن امر كرده است، و اين در جايي است كه خويشاوندان انسان داراي خط فكري غلط و ضد دين باشند و در عمل هم بر ضد اسلام و نظام اسلامي، تحركاتي داشته باشند (البته تنها داشتن سليقه و فكر غلط ملاك نيست).

قطع رابطه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با بعضي از بستگان و فاميل مثل عموهايش كه كمر به نابودي اسلام و انقلاب اسلامي آن حضرت بسته بودند، از همين مقوله مي‎باشد.
شايد بتوان گفت كه اين گونه افراد از حكم الهي در مورد صلة رحم استثناء شده‎اند، و اطلاق عناوين ارحام و اقوام و خويشاوندان بر آنان صحيح نيست، به دليل اين كه خداوند، در قرآن مجيد فرزند فاسد و منحرف حضرت نوح ـ عليه السلام ـ را جزو اهل و عيال او نمي‎داند و با عبارت: إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ[7] ارتباط فاميلي او را (و لو به صورت حكمي) لغو مي‎نمايد.

در خاتمه اين مبحث، توجه خوانندگان محترم را به اين مسأله جلب مي‎نماييم كه: صلة ارحام تنها منحصر به اقوامي كه در قيد حيات هستند نيست، بلكه مردگان از اقوام را هم شامل مي‎شود، يعني رفتن به مزار مردگان از ارحام، و انجام امور خير و فرستادن خيرات و مبرات براي آنان نيز از مصاديق صلة رحم محسوب مي‎گردد.

بعضي اين مطلب را از روايتي استفاده مي‎كنند كه امام صادق ع در ذيل آية شريفه (الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ...[8]) فرموده‎اند، منظور: صلة ارحام و مخصوصاً ارحامِ آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ يعني اهلبيت پيامبر مي‎باشد.[9]

اين روايت شامل ذريه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ (چه زندگان و چه مردگان آنها) و زيارت قبور امامان و امامزادگان نيز مي‎شود. به همين جهت زيارت قبور ساير مؤمنين هم مي‎توان حكم صله ارحام را داشته باشد.



[1] . بحار الانوار، ج 74، ص 105.

[2] . كنز العمال، 6911.

[3] . بحار الانوار، ج 74، صفحات: 94 و 111 و 114 و 131.

[4] . بحار الانوار، ج 74، ص 131.

[5] . كنز العمال، حديث/8929.

[6] . بحار الانوار، ج 74، ص 89.

[7] . سورة هود، 46.

[8] . سورة رعد، 19.

[9] . بحار الانوار، ج 74، ص 98.

/ 30