گلچيني از معجزات شگفت انگيز معصوم(ع)

محمد رضا اکبري

نسخه متنی -صفحه : 112/ 12
نمايش فراداده

9- شهادت اشياء

يك نفر يهودي كه«شخت» نام داشت نزد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ آمد و گفت: اي محمد! آمده‌ام تا درباره پروردگارت از تو سؤال كنم اگر به سؤالهايم پاسخ دهي از تو پيروي مي‌كنم.

پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: از هر چه مي‌خواهي سؤال كن!

يهودي: پروردگار تو در كجاست!

پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ : در همه جاست و در مكان خاصي نيست.

يهودي: پروردگار تو چگونه است؟

پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ :

چگونگي از ويژگيهاي مخلوقات است و خداوند به ويژگيهاي مخلوقات توصيف نمي‌شود.

يهودي: چه كسي مي‌داند تو پيامبري؟

در اين هنگام هيچ سنگ و كلوخ و اشياء ديگري در اطراف او نبود جز اينكه با زبان واضح عربي گفت:

«اي شيخ! او رسول خداست».

يهودي گفت: تا به امروز معجزه‌اي از اين آشكارتر نديده‌ام. سپس گفت: شهادت مي‌دهم كه خدا يكتاست و تو رسول او هستي.[1]

[1] . توحيد صدوق، باب 44، ح 1، بحار، ج 17، ص 373.