سعيد بن مسيب گويد: مردم از مكه خارج نميشدند تا اول امام سجاد ـ عليه السلام ـ خارج شود و سپس حركت ميكردند. وقتي امام ـ عليه السلام ـ خارج شد من نيز با او بيرون آمدم. در يكي از منازل بين راه فرود آمد و دو ركعت نماز گذارد. وقتي در سجده تسبيح خدا ميگفت درخت و سنگ و كلوخي باقي نماند جز اينكه با او تسبيح ميگفتند. من با مشاهده اين امر ترسيدم.
حضرت سر بلند كرد و گفت: اي سعيد! آيا ترسيدي؟
عرض كردم: بله يابن رسولالله.
فرمود: اين تسبيح اعظم است.[1]
[1] . مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 279، بحارالانوار، ج 46، ص 37.