وقتي امام صادق ـ عليه السلام ـ به شهادت رسيد به موسي بن جعفر ـ عليه السلام ـ وصيت كرد تا بعد از او عهدهدار مقام امامت گردد. اما برادر او عبدالله افطح كه سن بيشتري داشت ادعاي امامت كرد.
امام كاظم ـ عليه السلام ـ دستور داد هيزمهاي فراواني را در وسط منزل او جمع كردند:
آنگاه بدنبال برادرش عبدالله فرستاد تا نزد او آيد.
عبدالله آمد و نزد آن حضرت نشست در حالي كه برخي شخصيتهاي بزرگ شيعه در آنجا حضور داشتند. امام ـ عليه السلام ـ دستور داد هيزمها را آتش زدند. آتش بزرگي شعلهور شد و همه هيزمها را در برگرفت. مردم نميدانستند امام كاظم ـ عليه السلام ـ چه هدفي را از كار خود دنبال ميكند. وقتي هيزمها سرخ شد امام ـ عليه السلام ـ در وسط آتشها رفت و تا يك ساعت با مردم از دورن آتش صحبت ميكرد. آنگاه بلند شد و به درون جمعيت آمد و به برادرش عبدالله گفت: اگر گمان داري كه امام بعد از پدرت هستي در اين آتشها بنشين!
حاضران گويند: ما ديديدم كه رنگ عبدالله تغيير كرد و در حالي كه ردايش بر روي زمين ميكشيد از منزل امام كاظم ـ عليه السلام ـ خارج شد.[1]
[1] . بحارالانوار، ج 48، ص 68.