لطيفه هاي آموزنده تاريخ

محمد رضا اکبري

نسخه متنی -صفحه : 154/ 104
نمايش فراداده

1- سؤال جاهلانه

روشن سؤال نكردن جواب دهنده را با مشكل روبرو مي‌سازد.

آية الله مطهري مي‌گويد: در يكي از سالها به نجف‌آباد اصفهان رفته بودم، روزي از خيابان عبور مي‌كردم به وسط خيابان كه رسيدم يك نفر روستايي جلوي مرا گرفت و گفت: آقا! من يك مسأله شرعي دارم و از شما جواب آن را مي‌خواهم.

سؤال كرد: آيا غسل جنابت به تن تعلق مي‌گيرد يا به جون؟

گفتم من معناي اين حرف را نمي‌فهمم. غسل جنابت مثل هر غسل ديگري است. از يك جهت به روح انسان مربوط است چون نيت مي‌خواهد و از جهت ديگر به تن انسان مربوط است چون انسان تن را بايد بشويد.

گفتم: مقصودت همين است؟

گفت: نه آقا! جواب درست بده!

غسل جنابت به تن تعلق مي‌گيرد يا به جون؟

ــ نمي‌دانم.

ــ پس اين عمامه را چرا سرت گذاردي؟![1]

[1] . سيره نبوي، ص 115.