9- منبرهاي تكراري
شخصي پيوسته بحثهاي خود را تكرار ميكرد. به او گفتند: چرا اين اندازه بحثهاي خود را تكرار ميكني؟او جواب داد: هر چه ما ميگوئيم كه شما عمل نميكنيد ما هم تكرار ميكنيم!10- جواب زيركانه
جمعي بر عليه حجاج خروج كردند كه از جمله آنها زني بود كه او را دستگير كردند و به نزد حجاج آوردند. حجاج با او سخن را آغاز كرد و وي را مورد عتاب قرار داد. اما زن همچنان سر در پيش انداخته بود و به زمين نگاه ميكرد. نه جواب حجاج را ميداد و نه به او نگاه ميكرد.يكي از حاضران گفت: امير با تو سخن ميگويد و تو از او اعراض كردهاي؟گفت: من از خداي تعالي شرم دارم كه به كسي نظر كنم كه خداي تعالي به او نظر نميكند.حجاج گفت: از كجا ميگويي كه خدا به من نظر نميكند؟زن گفت: از آنجا كه اگر به تو نظر ميكرد اين چنين دست تو را در ظلم به مردم باز نميگذاشت.حجاج گفت: راست ميگويد و او را آزاد كرد.[1][1] . لطائف الطوايف، ص 135.