10- چرخش روزگار - لطيفه هاي آموزنده تاريخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لطيفه هاي آموزنده تاريخ - نسخه متنی

محمد رضا اکبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


10- چرخش روزگار

يعقوب ليث مردي فقير و محتاج بود و خانواده او شغل مسگري داشت. او بخاطر رشادت و دانايي كه داشت به شهرياري رسيد.

روزي يعقوب كه به سلطنت رسيده بود بر يكي از ثروتمندان سيستان خشم نمود و تمام اموالش را ضبط كرد.

توانگر بيچاره، پريشان و دلتنگ زندگي مي‌كرد. روزي نزد يعقوب آمد. يعقوب از روي طعن از او پرسيد: امروز حالت چطور است؟

گفت: آن چنان كه ديروز حال تو بود!

يعقوب گفت: ديروز حال من چگونه بود؟

گفت: همچنان كه امروز حال من است![1]


[1] . بزم ايران.



/ 154