7- درخواست از ديگران - لطيفه هاي آموزنده تاريخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لطيفه هاي آموزنده تاريخ - نسخه متنی

محمد رضا اکبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


7- درخواست از ديگران

جوانمردي را در جنگ تاتار جراحتي هول[1] رسيد. كسي گفت: فلان بازرگان نوش دارو دارد، اگر بخواهي باشد كه قدري ببخشد. و گويند آن بازرگان به بخل معروف بود.

گر بجاي نانش اندر سفره بودي آفتاب تا قيامت روز روشن كس نديدي در جهان

جوانمرد گفت: اگر نوش دارو خواهم دهد يا ندهد، و اگر منفعت كند يا نكند. باري، خواستن از وي زهر كشنده است.

هر چه از دونان به منت خواستي در تن افزودي و از جان كاستي[2]


[1] .هولناك.

[2] . گلستان سعدي، باب سوم.


/ 154