4- مسئوليت در حد توانائي - لطيفه هاي آموزنده تاريخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لطيفه هاي آموزنده تاريخ - نسخه متنی

محمد رضا اکبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


4- مسئوليت در حد توانائي

در زمان سلطنت محمود غزنوي، در حوالي كرمان دزدهاي بلوچ قافله‌ئي را غارت كردند و جمعي را كشتند كه از جمله آن‌ها پسر پيرزني بود.
پيرزن خود را نزد شاه رسانيد و دادخواهي كرد.

شاه گفت: آن منطقه از پايتخت دور است و كنترل آن چندان ميسر نيست.

پير زن گفت: ملك چندان بگير كه نگاه تواني داشت و در قيامت از عهدة جواب بيرون تواني آمد!

سلطان محمود از اين جواب بسيار متأثر شد و از پيرزن دلجوئي كرد و به او انعام داد و يك دسته سرباز براي سركوبي غارتگران به آنجا اعزام كرد.[1]


[1] . گنجينه لطائف، ص 320.



/ 154