8- جاه طلبي يعقوب ليث - لطيفه هاي آموزنده تاريخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لطيفه هاي آموزنده تاريخ - نسخه متنی

محمد رضا اکبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



8- جاه طلبي يعقوب ليث

پيش از آنكه بعقوب ليث به پادشاهي برسد روزي با جوانان در جايي نشسته بود. پيري از اقوام او به آنها رسيد و گفت: اي يعقوب! تو جواني زيبا، رسيده و كاملي هستي مهريه‌اي مهيا كن تا همسري از اقوام براي تو خواستگاري كنم.

يعقوب گفت: اي پدر! آن عروسي كه من مي‌خواهم مهريه‌اش را هم آماده كرده‌ام.

پيرمرد: مهريه‌اش چيست؟

يعقوب شمشيري از نيام بركشيد و گفت: من ممالك شرق و غرب را خواستگاري كرده‌ام و مهريه آن اين شمشير است.[1]


[1] . لطائف الطوايف، ص 74.


/ 154