8- جاه طلبي يعقوب ليث
پيش از آنكه بعقوب ليث به پادشاهي برسد روزي با جوانان در جايي نشسته بود. پيري از اقوام او به آنها رسيد و گفت: اي يعقوب! تو جواني زيبا، رسيده و كاملي هستي مهريهاي مهيا كن تا همسري از اقوام براي تو خواستگاري كنم.يعقوب گفت: اي پدر! آن عروسي كه من ميخواهم مهريهاش را هم آماده كردهام.پيرمرد: مهريهاش چيست؟يعقوب شمشيري از نيام بركشيد و گفت: من ممالك شرق و غرب را خواستگاري كردهام و مهريه آن اين شمشير است.[1][1] . لطائف الطوايف، ص 74.