3- بازي با تسبيح - لطيفه هاي آموزنده تاريخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لطيفه هاي آموزنده تاريخ - نسخه متنی

محمد رضا اکبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


3- بازي با تسبيح

روزي سيد جمال الدين اسد آبادي در حضور سلطان عبدالحميد، پادشاه عثماني نشسته بود و با دانه‌هاي تسبيح خود بازي مي‌كرد.

وقتي از محضر سلطان خارج شد درباريان به او گفتند: چرا در حضور سلطان با تسبيح بازي مي‌كردي؟

سيد با نهايت بي‌اعتنايي گفت: چطور به كساني كه با سرنوشت ميليونها نفر بازي مي‌كنند و به افراد نالايق مقام و طلا مي‌بخشند، مردان با استعداد و آزادگان را به بند مي‌كشند و در زندان مي‌اندازند و از زشتكاريهاي خود شرم و پروا ندارند حرفي نمي‌زنيد اما به سيد جمال الدين حق نمي‌دهيد كه با تسبيح خود بازي كند؟[1]


[1] . هزار و يك حكايت اعلم الدوله ثقفي، نقل از هزار و يك حكايت تاريخي، ج 1، ص 101.



/ 154