6- خونسردي - لطيفه هاي آموزنده تاريخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لطيفه هاي آموزنده تاريخ - نسخه متنی

محمد رضا اکبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


6- خونسردي

همسر يكي از حكيمان و فرزانگان با او به جدال پرداخت. زن ناسزا مي‌گفت. اما فيلسوف سكوت اختيار كرده بود و زن همزمان با جدال با شوهر به شستن لباس مشغول بود و فيلسوف مشغول مطالعه بود. ناگهان خشم زن بالا گرفت و آبهاي چركين را كه در طشت لباسشوئي بود بر سر او ريخت و كتاب و لباس و سر و صورت فيلسوف را خيس كرد.

حكيم سر از كتاب برداشت و خطاب به زن گفت: تا به حال مثل ابر، رعد و برق مي‌كردي اكنون باران باراندي![1]


[1] .درسهايي از تاريخ، ص 341.



/ 154