2- شهر شما بهشت است - لطيفه هاي آموزنده تاريخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لطيفه هاي آموزنده تاريخ - نسخه متنی

محمد رضا اکبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


2- شهر شما بهشت است

سالي گذر شيخ جعفر به رشت افتاد. اهل رشت خواستند نماز را با او به جماعت گذارند. مساجد شهر كوچك بود و براي جمعيت فراوان نمازگذاركافي نبود ناچار در ميدان شهر اجتماع كردند و با شيخ جعفر نماز جماعت خواندند. پس از نماز مردم از آن بزرگوار درخواست كردند تا آنها را موعظه كند.

شيخ فرمود: من زبان فارسي را به خوبي نمي‌دانم. اما آنها همچنان اصرار كردند. آنگاه شيخ بر منبر قرار گرفت و فرمود: اي مردم شما مي‌ميريد و شيخ هم مي‌ميرد پس به فكر روز قيامت باشيد.

اي مردم! رشت شما مثل بهشت است. زيرا در بهشت قصرها وجود دارد و در شهر شما هم قصرهاي بلند و بوستانهايي است كه داراي نهرهاست و در بهشت حورالعين است كه در نهايت حسن و جمالند و زنان اينجا هم در كمال وجاهتند، در بهشت غلمان هست و در اينجا نيز هست، و در بهشت تكليف نماز و روزه و ساير عبادات برداشته شده است همچنين در رشت نماز و روزه و عبادات ديگر به كلي برداشته شده است![1]


[1] . فوائد الرضويه، ص 73.



/ 154