8- خنده شيخ انصاري
در زمان حكومت نجيب پاشا قرار شد جز از طرف دستگاه حكومتي كسي در كربلا و نجف تفنگ وارد نكند و حتي زائري كه تفنگ همراه داشت تفنگش را مي گرفتند و در بازگشت به او ميدادند.بعضي از دشمنان شيخ انصاري به نزد نجيب پاشا رفتند و از او سعايت كردند و گفتند: مردم تفنگهاي بسياري در منزل شيخ جمع كردهاند.حاكم يكي از صاحب منصبان سني و متعصب را با چند مأمور مسلح روانه منزل شيخ كرد. آنها وارد منزل شيخ شدند و هر چه گشتند جز چند گليم و لحاف كهنه و اندكي ظروف مسي از قبيل آفتابه و ديگ و كاسه چيزي نيافتند.مأمور متعصب تعجب كرد و نزد حاكم آمد و گفت: مردم خلاف به عرض رسانيدهاند اين مرد در نهايت زهد و كنارهگيري از دنيا زندگي ميكند. «زهده كزهد سيدنا عمر» (زهد او همانند زهد سيد ما عمر است).وقتي اين خبر به شيخ انصاري رسيد بسيار خنديد و فرمود: الحمدلله ترقي كردهايم![1]
[1] . زندگاني شيخ مرتضي انصاري.