6- وزنه بردار ضعيف - لطيفه هاي آموزنده تاريخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لطيفه هاي آموزنده تاريخ - نسخه متنی

محمد رضا اکبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


6- وزنه بردار ضعيف

يكي از صاحبدلان وزنه‌برداري را ديد كه برآشفته بود و غبار خشم بر چهره‌اش نشسته بود و دهانش كف آورده بود.

سؤال كرد: او را چه شده است؟

گفتند: فلان شخص به او دشنام داده است.

گفت: اين فرومايه هزار من سنگ برمي‌دارد و طاقت سخني نمي‌آورد؟

لاف سر پنجگي و دعوي مردي بگذار عاجز نفس فرومايه! چه مردي و چه زني

گرت از دست برآيد، دهني شيرين كن مردي آن نيست كه مشتي بزني بر دهني[1]


[1] .گلستان سعدي، باب دوم.



/ 154