( ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِيهِ شُرَكَآءُ مُتَشَكِسُونَ وَرَجُلاً سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً ا لْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ اءَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ).(361)
(خداوند مثالى زده است : مردى را كه برده و مملوك شريكانى است كه در باره او پيوسته باهم به مشاجره مشغولند، و مردى كه تنها تسليم يك نفر است ؛ آيا اين دو يكسانند؟! حمد، مخصوص خداست ، ولى بيشتر آنان نمى دانند).
خداوند متعال در اينجا (آدم مشرك ) را به غلام و برده اى تشبيه كرده است كه داراى چند ارباب است و هر كدام او را به كارى ضد يكديگر وامى دارند؛ يكى مى گويد فلان برنامه را انجام بده و ديگرى وى را از آن كار نهى مى كند، سوّمى دستور ديگرى بر خلاف آن دو به او مى دهد و همين طور مرتّب حيران و سرگردان است ، نمى داند چه كند و خود را با نواى كدام يك هماهنگ سازد. و (انسان موحد و يكتا پرست ) را به فردى تشبيه نموده است كه تنها تسليم يك نفر است . خط و برنامه او مشخص و صاحب اختيارش معلوم است و بدون هيچ گونه دغدغه و سرگردانى كارش را انجام مى دهد و با اطمينان خاطر و آرامش روح گام بر مى دارد.
بنا بر اين (وجه شباهت ) در آدم مشرك (تحيّر و سرگردانى ) و در فرد مؤ من (اطمينان و آرامش روحى ) است ؛ يعنى مشرك همواره در ميان انواع تضادّها، تناقضها و تزلزلها غوطه ور و سردر گم است و موحّد هميشه آرامش خاطر و قلبى مطمئن دارد، چون فقط دل در گرو عشق خدا دارد.
(مُتَشاكِسُونَ) از ماده (شكاسه ) به معناى سوء خلق و دعوا و خصومت است ؛ بنا بر اين (متشاكس ) به كسانى گفته مى شود كه با عصبانيّت و بد خلقى به جرّ و بحث و نزاع مشغولند).(363)
(سَلَم )، يعنى خالص و بدون شريك ، ملك خالص يك نفر بودن .
در روايتى از حضرت على عليه السّلام نقل شده كه فرمود:
(اءَنَا ذاكَ الرَّجُلُ السَّلَمُ لِرَسُولِ اللّهِ؛ منم آن مردى كه همواره تسليم رسول خداصلى اللّه عليه و آله و سلّم بود).
در حديث ديگرى آمده :
الرَّجُلُ السَّلَمُ لِلرَّجُلِ حَقّا عَلِىُّ وَشيعَتُهُ؛
مردى كه حقيقتا تسليم بود، على عليه السّلام و شيعه او بودند.
و در پايان آيه مى فرمايد:
(حمد و سپاس مخصوص خداوند است ). (ا لْحَمْدُ لِلَّهِ).
خداوندى كه با ذكر اين مثلهاى روشن راه را به شما نشان داده ، و دلايلى واضح را براى تشخيص حق از باطل در اختيار شما قرار داده است ، خداوندى كه همه را به اخلاص دعوت مى كند و در سايه اخلاص آرامش مى بخشد، چه نعمتى از اين بالاتر، و چه شكرى و حمدى از اين لازم تر؟
(ولى اكثر آنها نمى دانند) و با وجود اين دلايل روشن به خاطر حبّ دنيا و شهوات سركش به حقيقت راه نمى برند.
(بَلْ اءَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ).(364)
(مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ اءَشِدَّآءُ عَلَى ا لْكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيْنَهُمْ تَرَلهُمْ رُكَّعًا(365) سُجَّدًا(366) يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَا نًا سِيمَاهُمْ فِى وُجُوهِهِم مِّنْ اءَثَرِ السُّجُودِ ذَا لِكَ مَثَلُهُمْ فِى التَّوْرَلةِ وَمَثَلُهُمْ فِى ا لاِْنجِيلِ كَزَرْعٍ اءَخْرَجَ شَطَْهُ (367) فََازَرَهُ (368) فَاسْتَغْلَظَ (369) فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِى (370) يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ا لْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ مِنْهُمْ مَّغْفِرَةً وَاءَجْرًا عَظِيمَا).(371)
(محمّدصلى اللّه عليه و آله و سلّم فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند، در برابر كفّار سر سخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنان را در حال ركوع و سجود مى بينى ، در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را مى طلبند؛ نشانه آنان در صورتشان از اثر سجده نمايان است ، اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است ، همانند زراعتى كه جوانه هاى خود را خارج ساخته ، سپس به تقويت آن پرداخته ، تا محكم شده و بر پاى خود ايستاده است ، و به قدرى نموّ و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وامى دارد! اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد، (ولى ) خداوند كسانى از آنها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است ).