و منافع للناس خدا در اين آهن هم منفعتهاى بسيارى قرار داده براى زندگى بشر - از حيث خوراك، پوشاك و مسكن، آهن مدخليت دارد، لذا خداوند آهن بيشتر آفريد، اگر دقت كنيد در دستگاه خلقت هر چه مورد نياز بيشتر است، سعه آن هم بيشتر است، در دسترس نزديكتر است. مثلاً همين آهن در مقابل معدنهاى ديگر احتياج به آن بيشتر است، خدا هم به آن بركت داده است، از آنجمله آذوقه و آب است، چون عطش بدتر از گرسنگى است، لذا آب را بيشتر آفريد. آب شيرين، باران مىفرستد حتى به آن هم اكتفا نكرده، زير زمين هم آب قرار داد - از آنجمله هوا است. احتياج به هوا چندين برابر آب است.
آب شبانه روزى دو سه مرتبه بيشتر لازم نيست ولى در هر دقيقهاى بايد چند مرتبه نفس پائين برود و برگردد، خون تصفيه بشود اگر چنانچه چند دقيقه راه نفس گرفته شود، مىميرد، خفه مىشود چون به هوا بيش از آب احتياج است، آن را از آب فراوانتر كرد، نگذاشت جائى از كره زمين مگر اينكه هوا آنجا است. درخت هم تنفس دارد ولى كمتر از حيوان زيرا حيوان چند قسم تنفس دارد نه فقط تنفس معمولى، بلكه پوست بدن هم تنفس دارد، هوا را به خودش جذب مىكند كه اگر تنفس جلدى رها بشود آدمى مريض مىشود مثل كسانى كه بدنشان چرك بسيار گرفته، حمام نمىروند، روزنههاى بدن بند مىآيد در اثر عرق ممكن است مريضش كند و لذا امر شده است كه اقلاً هفتهاى يك روز جمعه تا جمعه، مسلمانها غسل جمعه كنند.
امر تكوينى خدا به هوا اين است كه براى بقاى بشر، حيوان، گياه، هر جا كمبود است به قوت خودش راه به آنجا برساند.
هر نفسى كه فرو مىرود ممد حيات است چون برمىگردد مفرح ذات، پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى لازم . در هر نفسى دو الحمد لله بايد بگوئى، شبانه روز چند هزار مرتبه نفس مىكشى، كدامتان مىتوانيد شكر نعمت بكنيد؟ پس بگو:
خدا سريع الرضا است فقط بندهاش اقرار كند بگويد: خدايا من نمىتوانم شكر كنم نعمت نفس كشيدن را و نعمتهاى ديگرت را آنگاه خدا از تو راضى مىشود الحمدلله على كل نعمته به طور كلى به عدد نفس كشيدنهاى ما، حركات چشم ما، و زبان ما حمد خداى را لازم است.
پروردگارا ما همه عاجزيم از اداى شكر نعمت تو، به عزت و جلالت تو خودت را موفق به شكرگزارى بدار.
وليعلم الله من ينصره و رسله بالغيب يكى ديگر از هدفهاى آفريدن آهن كه فيه بأس شديد است آهن را آفريديم كه از آن اسلحه درست گردد و با دشمن عدل جنگ شود، كارزار گردد ليلعم الله من ينصره تا خدا بداند چه كسانى يارى خدا مىكنند. اينجا ليعلم نه مراد علم بعد از جهل است. خدا پيش از خلقت هر فردى، تمام گزارشاتش را مىداند منتهى چيزى كه هست او را در اين عالم مىآورد تا آنچه دانسته شده در مرحله ظهور بيايد، استحقاق حاصل گردد.
ليعلم الله يعنى ليميز الله تا تميز داده شود كيست كه اسلحه دست بگيرد بزند بر سر كسى كه منكر اسلام است دين خدا را يارى كند. نصرت خدا منظور نصرت دين خدا است، خدا احتياجى به نصرت دينش ندارد ولكن حكمتش چنين اقتضاء كرده است كه اين بشر به اختيارش دين خدا را نصرت بكند تا مستحق ثواب گردد خدا نخواسته كه دينش را به جبر پيش ببرد. بايد بشر خودش قيام كند. خدا نمىخواهد به ماوراء طبيعت دست بزند و دشمنان اسلام را نابود كند هيچ وقت چنين نبوده است بلكه بايد هر كس مىگويد من مسلمانم، با دشمنان اسلام جنگ كند، نصرت كند، يارى كند و الا اگر دين خدا را يارى نكند، اين راه و رسم بندگى نمىشود. كسى كه دفاع نكند از حريم اسلام، پس چطور پيرو پيغمبر اسلام مىشود؟ عجب! به محمد علاقه دارى با نصارا كه با محمد مىجنگد هم علاقه دارى؟!