اما راجع به روان، همانطورى كه بدنت مريض مىشود انحراف پيدا مىكند روانت هم همين است، كتاب قلب سليم را كسى بخواند بفهمد بيماريهاى دل، انحرافهاى روان آدمى چه چيزها است، آنگاه دين كدام است؟
دين يعنى طب الهى براى روح آدمى(11) براى بدنت خداى تعالى انواع داروها قرار داده، هر كدام خاصيتى دارد و بشر راراهنمائى فرموده كه دنبال دارويش برود، همانطورى كه دواى بدنت تأمين است دواى روحت هم تأمين است دست خودت است، راهش در قرآن مجيد نشان داده، اگر مىخواهيد شفا پيدا كنيد، تمام اين عبادات حتى زكات براى دواى درد آدمى است، در روايات هم ذكر شده امر به نفاق شده براى اينكه ناخوشى بخل، از روحت پاك شود آتش بخل و حرص را در گور نبرى، خمسش، ثلثش را بده، بلكه اصلاح گردى، بدبختى اين است كه به مرض جسم اهميت مىدهد، درد مىكشد، زير دست جراح مىرود، و چند هزار تومان هم مىدهد، براى اينكه مرضش خوب شود، براى دل قساوت دارت چقدر پول بايد بدهى كه خوب شود، چقدر بايد پول در راه خدا بدهى تا اين دل قساوت دارت علاج گردد، طب الهى است، اى انسان! چنانى كه بدنت سقوط مىكند، اگر مداوا و معالجه نكردى متلاشى مىشوى و ميميرى. روح تو هم موت دارد.
گناه، پشت سر گناه، اگر زياد شد يقين بدانيد آخرش سقوط و هلاكت است(12) . چنانكه براى انحرافات بدنى و مزاجى و جهات حيوانى دواى دكتر و پول خرج كردن لازم است، در انحرافات روحىعمل به واجبات لازم است، چنانكه در بيمارى بدنت، پرهيز از مضرات لازم است، در اصلاح روحت هم همين است، روزه بگير، اما بشرطى كه گناه هم نكنى، دوا بخور اما پرهيز هم مىخواهد كه اگر پرهيز نكردى هلاك مىشوى و اعجبا! حيوانات در معالجات جسمشان پرهيز دارند، اى كاش من هم در معالجه روحم اين قسم بودم، ناچارم داستان بگويم در دستگاه خلقت اسباب عبرت فراوان است، خصوصاً در ميان حيوانات.
گوزن با مار سر و كار دارد اگر مار او را بزند سمش او را مىشكد مگر اينكه زود خودش را به خرچنگ برساند، خرچنگ را كه خورد سم مار محو مىشود.
در كتاب حيوة الحيوان مىنويسد: اين حيوان عاشق مار است، از گوشت مار لذت مىبرد، گاهى مىشود در تابستان مخصوصاً در هواى گرم مىدود تا برسد به مار يا افعى، از دمش شروع به خوردن مىكند تا آخر، هوا گرم، خود سم هم خيلى گرم است آتشش مىزند، آتش عطش، حرارت هوا و آفتاب و حرارت و سوزندگى سموم عطش فوق العاده است، خودش را به آب مىرساند به حسب تكوين به الهام الهى مىفهمد، اگر آب به اين سم برسد فوراً او را مىكشد، بيچاره گرفتار بين الامرين مىشود يكجا عطش به او فشار آورده تا خودش را به آب رسانده يكجا مىفهمد برايش ضرر دارد چون تا سم حل نشود، اگر آب خورد، متلاشى مىشود، همهاش جزء خون و بدنش شده او را مىكشد، از بيچارگيش نعره مىزند، داد مىزند، به واسطه فشارى كه به خودش مىآورد، از چشمش اشك بيرون مىآيد، زير دو تخم چشمش گود است و گوديش طورى است كه يك بند انگشت داخلش مىرود، در آن حال عطش و فشار و سختى نعره مىزند، از دو چشمش آب مىآيد، اين دو تا گودى را پر مىكند پس از چندى اين اشكهائى كه در اين گودى جمع شده منجمد و براق مىشود و پادزهر است، بسيار قيمتى است، پادزهر طورى كه شنيدهايد علاج هر سمى است، هر مار گزيدهاى اگر اين پادزهر را بگذارند روى جاى سم زدگيش، فوراً خوب مىشود، همان اشك چشم گوزن است، چون اين درد را تحمل كرد، آب نخورد كه اصل حياتش از بين برود اشكش قيمتى است. اين جريان جسم و حيوان.