حضرت على (عليه السلام) فرمود پنج كلمه يادتان مىدهم و براى اين پنج كلمه اگر شترسواريها كنيد و شترها از كار بيفتند و بيابانها را طى كنيد، بدانستن اين چند كلمه مىارزد. من كلمه اولش را بگويم: لا يخافن احد الا ذنبه شيعيان على! حق نداريد از چيزى بترسيد مگر از گناه، هيچ چيزى را زشت ندانى مگر گناه، گناهت خوابت را بگيرد نه امور دنيوى(239) .
در دنيا هر كس در راه ايمان و عمل صالح افتاد، زندگى خوشى و نيروى الهى به او داده مىشود كه از آثارش عفت، قدرت، نگهدارى نفس است در برابر هر موضوع تكان دهندهاى، خودش را محكم مىتواند بگيرد چون زنده است، اهل رضا و تسليم است هيچ پيش آمدى تكانش نمىدهد به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست بهجتى نصيبش مىگردد كه زوال ندارد لذا من اين جمله را امروز در اين اجتماع عام بگويم:
در ذهن بعضى از جوانها مىآيد شنيدهاند يا خواندهاند كه مثلاً آمريكا كشور پيشرفته است و ايران عقب مانده. من نمىدانم چه دستهائى در كار است كه اين چيزها را در ذهن جوانهاى ما مىاندازند؟ به چه مناسبت اين حرفها را مىزنيد؟ فقط مختصر بگويم من عددش در نظرم نيست روزانه بلكه ثانيه شمارى شده است در آمريكا چه جنايات و خودكشيها و فسادهائى كه مىشود مثلاً دختر دزدى كه تتمهاش به ايران سرايت كرده است آيا اين پيش افتادن است؟!
آيا خود كشى و دختر دزدى پيش افتادن است. آمريكا كه اين همه پول مىريزد براى اسلحه جمع كردن، آيا توانسته است امنيت كشورش را حفظ كند؟ بله اسلحه خوب است براى موقعى كه جنگ بشود تنها حرفى كه مىتوانم بزنم اى مسلمانها، اى كسانى كه صداى مرا مىشنويد، تنها چيزى كه بدون اسلحه و مأمور براى امنيت كفايت است، ايمان است و بس و هر كس چيز ديگرى خيال كند، خيال خام است.
يا مثلاً درباره سوئد، گويند: در جهان تنها كشورى كه آرامش و راحتيش بهتر و بيشتر است سوئد است. فعلاً خود كشيهائى كه در كشور سوئد مىشود نسبت به جمعيتش بيشتر است از خود كشيهائى كه در تمام ايالات آمريكا به قدر جمعيتش واقع مىشود آيا اين خود كشىهاى اهالى سوئد از چيست؟ از اصل آرامش كه ايمان است بى خبرند.
بسم الله الرحمن الرحيم
ينادونهم الم نكن معكم قالوا بلى ولكنكم فتنتم انفسكم و تربصتم و ارتبتم و غرتكم الامانى حتى جاء امر الله و غركم بالله الغرور فاليوم لا يؤخذ منكم فدية ولا من الدين كفروا مأويكم النار هى مولاكم و بئس المصير(240)
از موضوعاتى كه در قرآن و روايات ذكر شده اين است كه جهنميان يكديگر را مىبينند. در سوره مباركه اعراف دارد كه مخاطبه مىكنند اهل جهنم مىگويند، اى بهشتيان منت بر ما گذاريد از اين آبهاى فراوان و روزيهائى كه خدا به شما عطا فرموده به ما نيز بدهيد(241) بهشتيان پاسخ گويند خداوند اين نعمتها را بر كافران حرام فرموده است. غرضم ملاقات و ديدن است نزديك كه نمىتوانند بشوند ولى مىبينند البته اين هم حكمتى دارد كه مؤمنين جهنميان را مىبينند و برعكس، مؤمنين جهنميان را مىبينند تا لذتشان بيشتر شود كه شكر خداى را كه ما مبتلا نشديم. جهنميان هم بهشتيان را مىبينند براى اينكه بر حسرتشان افزوده گردد. در دعاى كميل مىخوانيد(242) خدايا گيرم بتوانم صبر كنم بر سختى گرمى آتش جهنم، اما چطور صبر كنم بر محروميتم؟
وقتى كه منافقين چشمشان به مؤمنين مىافتد نور افشانى آنان را مىبينند در حاليكه خودشان اين قسم در تاريكى و ظلمت چه بر سرشان مىآيد؟ صدا مىزند اى مؤمنين مگر نه ما با شما در دنيا بوديم ينادونهم الم نكن معكم حالا شما هم نگاهى به ما كنيد تا از نور شما بهرهمند شويم قالوا بلى آرى، در دنيا تمام ما در يك شهر زندگى مىكرديم، با هم معاشرت، مصاحبت هم داشتيم لكن با اين تفاوت كه ما از جان و دل وعده خدا را پذيرفتيم و عمل كرديم لكن شما فتنتم انفسكم خودتان را در هلاكت انداختيد و تربصتم همه منتظر بوديد كه چه وقت بلا بر سر مؤمن مىآيد، منتظر بوديد وضعشان خراب بشود و ارتبتم تمام در شك بوديد يا مثلاً مىگفتيد اينها را آخوندها در آوردند.