مثل هاى آموزنده قرآن

مولف: جعفر سبحانی

نسخه متنی -صفحه : 78/ 26
نمايش فراداده

مثل ششم : در كشاكش سختى ها و ناراحتى ها

ام حسبتم اءن تدخلوا الجنة و لما ياءتكم مثل الذين خلو من قبلكم مستهم الباءساء و الضراء و زلزلوا حتى يقول الرسول و الذين آمنوا معه متى نصر الله الا ان نصر الله قريب . (بقره /214)

آيا گمان كرديد داخل بهشت مى شويد، بى آن كه حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد، گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد، و آنچنان ناراحت شدند كه پيامبر و افرادى كه به او ايمان آورده بودند گفتند: پس ‍ يارى خدا كى خواهد رسيد، آگاه باشيد يارى خدا نزديك است ).

تفسير لغات آيه

در آيه ياد شده مفرداتى نياز به تبيين دارند و آنها عبارتند از:

1. الباءساء.

2. الضراء.

3. زلزلوا.

دو واژه نخست در مورد فشار بكار مى روند، فشارى كه انسان را از خارج و داخل تهديد كند چيزى كه هست هرگاه عامل خارجى ، مايه فشار باشد در آنجا (باءساء) بكار مى برند مثل اين كه فردى ثروت خود را از دست بدهد، موقعيت اجتماعى او پايين آيد، يا با مرگ فرزندان روبرو شود و غيره .

در حالى كه (ضراء) در موردى بكار مى رود كه عامل درونى وجود انسان را نشانه بگيرد مانند بيمارى ، مجروح شدن و غيره .

گاهى مى گويند: فرق اين دو واژه به صورت ديگر است .

(باءساء) فقدان نعمت در مقابل (نعماء) است .

(ضراء) غمگينى در مقابل (سراء) به معنى شادابى است .

و در هر حال در دو لفظ حاكى از مصيبت هاى سنگين بارى كه بر انسان متوجه مى شود.

ناصر خسرو مى گويد:


  • اگر (سراء) به (ضراء) درنديدنسى ، نكو بنگر ستاره زير ابر اندر، چو سراء زير ضرائى

  • ستاره زير ابر اندر، چو سراء زير ضرائى ستاره زير ابر اندر، چو سراء زير ضرائى

سعدى مى گويد:


  • گه اندر نعمتى مغرور و غافل چو در سراء و ضراء كارت اين است ندانم كى بحق پردازى و خويش ‍

  • گه اندر تنگدستى خسته و ريش ندانم كى بحق پردازى و خويش ‍ ندانم كى بحق پردازى و خويش ‍

و اما (زلزلة ) كه جمع آن (زلزال ) است به معنى تكان و حركت مى باشد و مقصود از آن در اينجا تكان روحى است كه به انسان در مواردى دست مى دهد و كنترل خود را از دست مى دهد.

تا اينجا با تفسير سه واژه آشنا شديم .

اكنون بايد ببينيم مقصود از تمثيل در اينجا چيست ؟

همين طور كه در گذشته يادآور شديم مثل هاى قرآن به معنى تمثيل و تشبيه است و در آيه مورد بحث : وضع مسلمانان صدر اسلام در پيكارهاى خود با مشركان و كافران ، به وضع افراد با ايمان در امت هاى پيشين ، تشبيه شده است بنابراين بايد دو گروه كه به عنوان مشبه به و مشبه مطرح مى شوند به دست آوريم .

اينك بيان هر دو:

1. مشبه به

آيات قرآن حاكى است كه امت هاى پيشين به رهبرى پيامبران خود در پيكار با مشركان دچار فشارهايى از داخل و خارج مى شدند. و يا با فقدان نعمت و حكومت پريشانى روبرو مى گشتند و سرانجام در برابر اين مشكلات مقاومت و پايمردى نشان مى دادند. اصولا قرآن مجيد صابران را در سختى ها و پريشانى ها را چنين ستايش ‍ مى كند:

و الصابرين فى الباءساء و الضراء و حين الباءس اءولئك الذين صدقوا و اءولئك هم المتقون .(100)

(آنان كه در برابر محروميت ها و بيمارى ها و در ميدان جنگ استقامت به خرج مى دهند آنها كسانى هستند كه راست مى گويند، و اينها هستند پرهيزكاران ).

اين آيه هر چند در شان مومنان صدر رسالت و پس از آن نازل گرديده ولى مضمون آن جنبه همگانى دارد، حتى مومنان پيش از عهد رسالت را نيز كه در سختيها، استقامت از خود نشان داده اند در برمى گيرد.

و در هر حال آيه حاكى است كه در امت هاى پيشين ، مردان با ايمانى با پايمردى هرچه تمامتر در ميدان نبرد استقامت به خرج مى دادند و گاهى فشار به حدى مى رسيد كه نفسها به تنگ افتاده تا آنجا كه پيامبر و افراد با ايمان به عنوان دعا و درخواست كمك غيبى مى گفتند (متى نصر الله ): يارى خدا كى به ما مى رسد).

البته اين جمله همان طور كه گفتيم جنبه دعايى و درخواستى دارد، و در حقيقت درخواست كمك است و هرگز به اين معنى نيست كه از نظر آنان در رسيدن كمك هاى غيبى تاخير رخ داده بود و گوياى اين حقيقت هستند، زيرا چنين سخنى نه در شان افراد با ايمان است و نه در شان پيامبران بزرگ .

تا اينجا با مشبه به آشنا شديم .