در قرآن علاوه بر آيه مورد بحث، در آيات ديگرى نيز به حلم و خويشتن دارى سفارش شده است، از جمله مىخوانيم:
ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بيتك و بينه عداوه كانه ولى حميم(22)؛
ناپسندى را با نيكى دفع كن كه ناگاه خواهى ديد كه همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است.
اين آيه به يكى از آثار درخشان حلم و خويشتن دارى اشاره كرده و دستور مىدهد كه با برخورد نيك و ابراز محبت و عكس العمل نيكو در برابر ناملايمات، زندگى را براى خود آرام كنيد، زيرا در اين صورت دشمنىها و كينهها به دوستى تبديل شده، شعلههاى فتنهها خاموش گشته و جامعه به همسويى و مهر و محبت و برادرى سوق داده مىشود.
در تفسير على بن ابراهيم (البرهان) در ذيل اين آيه آمده است:
خداوند پيامبرش را با اين آيه تربيت كرد و پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) بر اساس همين دستور با مردم رفتار مىنمود.
در قرآن كريم - همان گونه كه ذكر شد - يازده مورد خداوند به عنوان حليم توصيف شده است.
پس مىتوان گفت كسانى كه داراى اين صفت (به طور صحيح و كامل) هستند، متخلق به اخلاق الهى شدهاند.
و اين بيانگر اوج ارزش حلم و خويشتن دارى است.
خداوند در قرآن، پيامبر بزرگى همچون ابراهيم (عليه السلام)، قهرمان توحيد و صبر و ايثار را به خاطر داشتن خصلت ارجمند حلم تعريف و تمجيد كرده و مىفرمايد:
ان ابراهيم لحيلم اواه منيب(23)؛
همانا ابراهيم بردبار و دلسوز كننده به سوى خدا بود.
و نيز در بشارت خود به ابراهيم در مورد فرزندش اسماعيل (عليهما السلام) مىفرمايد:
فبشرناه بغلام حليم(24)؛
ما ابراهيم را به نوجوانى داراى حلم بشارت داديم.
نكته جالب و آمرزنده در اين دو آيه اين است: با اين كه ابراهيم خليل و فرزندش اسماعيل (عليهما السلام) داراى عالىترين ارزشها و خصلتهاى انسانى بودند، تنها سخن از خصلت حلم آنان به ميان آمده است.
فبما رحمه من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك...(25)؛
به بركت رحمت الهى، در برابر مردم نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى همه از اطراف تو پراكنده مىشدند.
پس آنان را ببخش و برايشان آمرزش و بطلب و در كارها با آنان مشورت كن....