در قرآن علاوه بر آيه مورد بحث، در دو مورد ديگر سخن از اعراض و دورى از لغو و دورى از لغو به ميان آمده و چنين اعراضى را از ويژگىها و خصال مومنان و حق طلبان دانسته است:
والذين هم عن اللغو معرضون(121)؛
مومنان از كارهاى بيهوده، روى گردان هستند.
و در وصف حق طلبان مىفرمايد:
و اذا سمعوا لغوا اعرضوا عنه(122)؛
آنها وقتى سخن لغو و بيهودهاى بشوند، از آن روى بر مىگردانند.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه آله و سلم) فرمود:
اعظم الناس قدرا نت ترك ما لا يعنيه(123)؛
ارزشمند ترين انسانها كسى است كه كارهاى بيهوده را ترك كند.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
اياك و الدخول فى ما لا يعنيك فتضل(124)؛
از ورود به كارهاى بى هدف و بيهوده دورى كن كه ورود در آن كارها موجب ذلت و خوارى تو گردد.
اميرمومنان على (عليه السلام) فرمود:
من اشتغل بالفضول، فاته من مهمه المعمول(125)؛
كسى كه خود رابه كارهاى زائد و غير مهم مشغول سازد، كارهاى مهم مورد توجه را از دست خواهد داد.
از دعاهاى امام سجاد (عليه السلام) است كه عرضه مىدارد:
وعمرنى ما كان عمرى بذله فى طاعتك؛ فاذا كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى اليك(126)؛
خدايا! تا هنگامى كه عمرم در راه انجام فرمان تو به كار رود، به من عمرده، و هرگاه چراگاه شيطان گردد، مرا بميران.
در روايت آمده است: در عصر امام سجاد (عليه السلام) در مدينه دلقكى بود كه با كارهاى بيهوده، مردم را مىخندانيد و گاه اظهار مىكرد كه اين مرد (اشاره به امام سجاد (عليه السلام)) مرا خسته كرده است، و هر چه سعى كردم نتوانستم او را بخندانم.
روزى همين دلقك از پشت سر امام سجاد (عليه السلام) حركت كرد و عباى آن حضرت را از دوش مباركش گرفت، امام (عليه السلام) به او اعتنا نكرد.
همراهان امام به دنبال او دويدند و عبا را از دستش گرفتند و به محضر امام آوردند.
امام سجاد (عليه السلام) پرسيد: اين شخص كيست؟
عرض كردند: دلقكى از اهالى مدينه است كه مردم را به اين گونه كارها مىخنداند.
امام سجاد (عليه السلام) فرمود: به او بگوييد:
ان لله يوما يخسر فيه المبطلون(127)؛
خداوند را روزى است (قيامت) كه بيهوده كاران در آن روز زيان مىبينند.