كرامت و شرافت انسان به ارزشهاى وجودى اوست، ارزش هايى كه جانشين ضد ارزشها گردد. با عبارت ديگر، سيادت و آقايى انسان با پرهيز از رذايل و تحصيل فضايل به دست مىآيد.
خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم نيز هدف آمدن پيامبران را تزكيه و تعليم بيان مىكند.
هو الذى بعث فى الامبين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه(3)؛
خداوند كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنان مىخواند و آنها را تزكيه (پاك سازى) مىكند و به آنان كتاب و حكمت مىآموزد.
و اين همان ترك رذايل و كسب فضايل است كه از آن در علم اخلاق، به تخليه و تحليه تعبير مىشود؛ يعنى نخست بايد خود را از هر گونه ملكات و حالتهاى انحرافى و گمراه كننده و گناه، تخليه و پاك كرد و سپس، با زيورهاى فضايل و ارزشهاى والاى الهى و انسانى آراست.
به عنوان مثال، دو باغ را در نظر بگيريد كه يكى بر اثر نامساعد بودن زمين و فضاى آن، پر از علفهاى هرزه و مزاحم است و آثار و ثمرى جز آفتهاى گوناگون نداد؛ روشن است كه چنين باغى بى ارزش است و وجودش مايه نكبت و رنج و آزار خواهد بود. به عكس، باغ ديگرى است كه از نظر زمين و فضا و ساير ويژگىها، ممتاز و شاداب بوده و داراى گلهاى رنگارنگ و ميوههاى مختلف است، و آفتها و علفهاى هرزه از آن دور بوده و وجودش موجب بهرههاى فراوان و بركات سرشار است.
انسان منهاى ارزشها - كه در ضد ارزشها غوطه ور است - همانند باغ نخست مىباشد كه نام باغ را دارد، ولى در حقيقت شوره زارى بيش نيست. به عكس، انسانى كه در صراط پرهيز از رذايل و تحصيل فضايل گام بر مىدارد، همچون باغ دوم است كه وجودش باغ دوم است كه وجودش مايه بركات و آثار درخشان است. به قول مولانا:
پيامبر اكرم (صلى الله عليه آله و سلم) به قدرى ارزشها را مهم و محترم مىشمرد كه در جنگ سپاه اسلام با قبيله طى هنگامى كه سفانه، دختر حاتم طاليى اسير گرديد و به مدينه آورده شد و خود را به پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) معرفى كرد و پدرش حاتم را - كه داراى خصلتهاى ارزشى بود - توصيف نمود، پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) به او فرمود:
اين صفاتى كه درباره حاتم گفتى از صفات مومنان است، اگر پدرت مسلمان بود ما به او رحمت مىفرستاديم.
سپس به مسوولان فرمود:
خلوا عنها فان اباها كان يحب مكارم الاخلاق(4)؛
اين دختر را به پاس احترام ارزشهاى اخلاقى پدرش آزاد سازيد.
هم چنين وقتى در يكى از جنگها، خواهر رضاعى او را به صورت اسير نزد آن حضرت آوردند.
پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) با ديدن او خوشحال شد و فرش خود را براى وى بر زمين گستراند و او را بر آن نشانيد و خود بر روى خاك نشست و با چهرهاى باز و خندان با او به گفتوگو پرداخت.
پس از آن كه او رفت، برادر رضاعىاش آمد، پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) به او نيز احترام شايان كرد، ولى به اندازه خواهر رضاعىاش.
شخصى از علت اين تبعيض پرسيد.
فرمود: لانها ابر بابيها منه(5)؛
زيرا اين خواهر بيشتر از آن برادر به پدرش نيكى مىكند.
اين حادثه علاوه بر اين كه بيانگر نهايت تواضع پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) است، حاكى از آن است كه حضرت براى ارزشها احترام قائل بودند.
همان گونه كه اشاره شد خداوند در سوره فرقان، عباد الرحمن را ستوده و دوازده فضيلت و ويژگى براى آنان ذكر كرده است و در پايان چنين نتيجه مىگيرد:
اولك يجزون الغرفه بما صبروا و يلقون فيها تحيه و سلاما؛
آنان به خاطر صبر و استقامتشان، داراى درجات عالى بهشت - از پاداش الهى - هستند و در بهشت با تحيت و سلام روبهرو مىشوند.
در اين اثر، اين ويژگىهاى دوازده گانه و پاداش آنها و نقش و صبر در تحصيل آنها را ذكر كرده، به شرح كوتاه هر كدام بپردازيم، به اميد آن كه با اتصاف به اين ارزشها والا، مدارج كمال را پيموده و در صف عباد الرحمن، (بندگان ويژه، ممتاز و خاص خداوند سبحان) قرار گيريم.