قرآن درباره دومين ويژگى بندگان ممتاز خدا مىفرمايد:
و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما؛
آنان كسانى هستند كه جاهلان آنان را (با گفتار نابخردانه خويش) مخاطب مىسازد در جواب به آنان سلام مىگويند (با سلام، بى اعتنايى و بزرگوارى از كنارشان گذشته و از درگيرى با آنان پرهيز مىكنند).
يعنى آنان داراى حلم هستند و بر اعصاب و احساسات خود مسلط مىباشد و با خويشتن دارى و خود نگهدارى در برابر برخوردهاى جاهلان و نا اهلان، از مرز اخلاق اسلامى خارج نمىشوند. با كرامت و بزرگوارى، اسير و مرعوب خشم و غضب خود نمىگردند؛ داراى اراده محكم، صبر انقلابى و آرامشى همچون كوه هستند؛ به قول شاعر:
اين افتخار نيست كه بگويم فلانى فحش داد، من ده برابر به او فحش دادم، بلكه در مناطق قرآن، افتخار اين است كه در برابر برخورد نامناسب نااهلان، بر آن سلام كنيم، يعنى از درگيرى بپرهيزيم و با كرامت نفس و بى اعتنايى از آنان روى بگردانيم.
البته اين سلام، سلام دوستى نيست، بلكه سلام بى اعتنايى و نوعى اعتراض منفى و پيام آور همزيستى مسالمت و حفظ رشته ارتباط است.
در اين جا ممكن است اين سوال مطرح شود كه در موارد متعددى از قرآن و روايات، سفارش به مقابله به مثل شده تا از گستاخى نا اهلان جلوگيرى شود، از جمله آيه زير كه مىفرمايد:
فمن اعتدى عليكم فاعتوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم(18)؛
كسى كه بر شما تجاوز كرد، شمت نيز نسبت به او مقابله به مثل كنيد.
پاسخ آن كه برخورد نا مناسب نا اهلان بر دو گونه است:
1. دسته اول دشمنان بدخواه هستند و از روى فهم و برنامه ريزى، با انسان برخورد نامناسب مىكنند؛ البته در مقابل آنها بايد مقابله به مثل كرد.
2. دسته ديگر افراد ناآگاه هستند و گفتار و حركاتشان از روى جهل و نا آگاهى است؛ در برابر اين دسته بايد با حلم و نرمش روبهرو شد و آيه مورد بحث، ناظر به همين دسته است.
بنابراين، خصلت حلم در موارد صحيح خود، تنها مخدر نيست، بلكه سازنده و اثر بخش نيز هست.
دو شعر معروف زير نيز، در مورد دسته اول صدق مىكند، نه دسته دوم: